گفتگوی آزاد تا حالا شده احساس کنی توی جمع نامرعی‌ای؟ حس کنی همه ازت متنفرن؟

[فاطمه حمید*۱]

هدف این افراد همینه...پایین آوردن اعتماد به نفس...برتر نشون دادن خودشون با کوچیک کردن بقیه. شعور زیرزمینی دارن اینا. تحت تاثیرشون قرار نمیگیرم و خودم رو دسته کم نمیگیرم. اصلا با عینک خوش بینی نگاه میکنم...مثلا شاید بنده خداها کَری چیزی هستن یا از مریضیه شعور پایین رنج میبرن.

خیلی قشنگ توضیح دادی.

ببین این اتفاق هم برای خودم افتاده،
هم دیدم برای دیگران بیفته.
حتی یادمه تو مدرسه‌مون یک دختری بود که هیچ‌کس حتی حاضر نمیشد بهش دست بزنه. اصلا واقعا افتضاح بود.
وقتی مدرسه میرفتم، با وجود اینکه نیمکت سه نفری داشتیم، من تنهایی تو یک نیمکت میشستم. هیچ کس دلش نمیخواست پهلوی من بشینه. از صبح که میرفتم تا سه بعدازظهر که تعطیل میشدیم، فقط...

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[ghatre]

خیلی قشنگ توضیح دادی.

ببین این اتفاق هم برای خودم افتاده،
هم دیدم برای دیگران بیفته.
حتی یادمه تو مدرسه‌مون یک دختری بود که هیچ‌کس حتی حاضر نمیشد بهش دست بزنه. اصلا واقعا افتضاح بود.
وقتی مدرسه میرفتم، با وجود اینکه نیمکت سه نفری داشتیم، من تنهایی تو یک نیمکت میشستم. هیچ کس دلش نمیخواست پهلوی من بشینه. از صبح که میرفتم تا سه بعدازظهر که تعطیل میشدیم، فقط معلما باهام حرف میزدن.
اون موقع هر روز گریه میکردم و خیلی افسرده بودم. همش فکر میکردم مشکل از منه که بقیه ازم بدشون میاد.
ولی بعدش مدرسه‌م رو عوض کردم و تو مدرسه‌ی جدید کلی دوست پیدا کردم و همه بچه‌‌های کلاس باهام رفیق بودن.
اونوقت متوجه شدم که نه بابا مشکل از من نبوده بلکه اون دخترها...

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[آریانه.م]

ببین هیچ انسان باشعور و با فرهنگی هیچ وقت تاکید میکنم هیچ وقت رفتار‌های ناشایست از خودش نشون نمیده...انسان‌های یاوه‌گوی که از لحاظ فرهنگی تو سطح پایینی قرار دارن همیشه به هر نحوی سعی دارن را بی‌ارزش شمردن دیگران خودشون رو بالا‌تر از افراد نشون بدن‌...اصلاهم به ثروت و سواد ربطی نداره که مثلا آدمی رو میشناسم طرف پزشکه اما باد ادبم بهش نخورده‌.

اصلا این اتفاق برام نیفتاده...چون همیشه تو جمعی بودم که بتونم توش احساس راحتی کنم و از اینجور جمع ها و آدماش به کل دوری کردم و این عملم باعث شده بین همون ادمایی که با تخریب دیگران خودشونو می‌سازن عزیز باشم چون وقتی دست نیافتی ببینت برات ارزش قائل میشن‌.

 

[ZAHRA RAEISI]

وقتی که نتونن و نخوان که تحملت کنن و بزارن حرفتو بزنی یا تو بحثشون شریک شی تنها کاری که ازت بر میاد اومدن تو فضای مجازیه ولی جالبیش اینجاس که میگن فلانی همش سرش تو گوشیشه خوب ایهاالناس گوش بدین حرف آدمو من نمیرم تو گوشی

 

[بَهار]

خیلی قشنگ توضیح دادی.

ببین این اتفاق هم برای خودم افتاده،
هم دیدم برای دیگران بیفته.
حتی یادمه تو مدرسه‌مون یک دختری بود که هیچ‌کس حتی حاضر نمیشد بهش دست بزنه. اصلا واقعا افتضاح بود.
وقتی مدرسه میرفتم، با وجود اینکه نیمکت سه نفری داشتیم، من تنهایی تو یک نیمکت میشستم. هیچ کس دلش نمیخواست پهلوی من بشینه. از صبح که میرفتم تا سه بعدازظهر که تعطیل میشدیم، فقط معلما باهام حرف میزدن.
اون موقع هر روز گریه میکردم و خیلی افسرده بودم. همش فکر میکردم مشکل از منه که بقیه ازم بدشون میاد.
ولی بعدش مدرسه‌م رو عوض کردم و تو مدرسه‌ی جدید کلی دوست پیدا کردم و همه بچه‌‌های کلاس باهام رفیق بودن.
اونوقت متوجه شدم که نه بابا مشکل از من نبوده بلکه اون دخترها...

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[.REIHANEH.]

آره
به نظرم این یه اتفاقیه که برای همه پیش اومده.
نادیده بگیرنت و به حرفات گوش ندن
توی هر جمعی چه دوستانه چه فامیلی ترجیح میدم ساکت باشم.
تا ازم نخوان حرف نمی‌زنم

 

[فاطمه حمید*۱]

منکه دوس داشتم پیش ف ح بشینم....بچه شنگول مدرسه آقا این دوتا خیلی شبیه منو و توعه

ااا راست میگی خیلی شبیه ماست. خب بله من دارم راجب مدرسه‌ی قبل مدرسه خودمون حرف میزنم :) یادته هی معلما ازم میپرسیدن چرا از مدرسه‌ی فلاااان اومدی اینجا؟ مثلا خیر سرش مدرسه‌ی پرستیژ و بچه خرخونا و تاپ یک شهر بود.

در کل دوستان به همه‌ توصیه میکنم از این مدرسه‌های خیلی سخت‌گیر تو درس رو فراموش کنین. بچه‌هاش از شدت رقابت حاضرن به هم ضربه بزنن.

 

[بَهار]

ااا راست میگی خیلی شبیه ماست. خب بله من دارم راجب مدرسه‌ی قبل مدرسه خودمون حرف میزنم :) یادته هی معلما ازم میپرسیدن چرا از مدرسه‌ی فلاااان اومدی اینجا؟ مثلا خیر سرش مدرسه‌ی پرستیژ و بچه خرخونا و تاپ یک شهر بود.

در کل دوستان به همه‌ توصیه میکنم از این مدرسه‌های خیلی سخت‌گیر تو درس رو فراموش کنین. بچه‌هاش از شدت رقابت حاضرن به هم ضربه بزنن.

اره میدونم یبار برام تعریف کرده بودی
ولی من مدرسمونو دوس داشتم بااینکه خیلی روح و روانم آسیب دید سر دوستای اشتباهم...

 

[leonardo]

تا حالا شده توی یه جمعی باشی
همه مدام وسط حرفت بپرن، وقتی حرف میزنی کسی بهت اهمیت نده، جوری باهات رفتار بشه که انگار نامرئی‌ای؟
تا حالا شده با هرکی حرف بزنی بی محلی کنه، تند جوابتو بده، همش توهین و اهانت از بقیه بشنوی؟
انقدر اذیت بشی که فکر کنی همه ازت متنفرن. با خودت بگی مگه من چه مشکلی دارم؟ تا حالا شده اونقدر اذیتت کنن که از خودت بدت بیاد؟

کسی هست که این موضوع و تحلیل کنه و بگه چرا با بعضی ها اینجوری رفتار میشه؟

اره زیاد اتفاق افتاده
ولی برام مهم نیس تا کسی نظر نخواد نظر نمیدم
یا تو جمعشون نمیرم

 

[m.sina]

نه والا تا حالا همچین حسی نداشتم