مطالب فلسفی نت های فلسفه| انجمن یک رمان

  • نویسنده موضوع Eli.D :)
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 1,747
  • بازدیدها 41,932
  • کاربران تگ شده هیچ

^Maryam^

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
9/7/17
ارسالی‌ها
2,442
پسندها
3,755
امتیازها
28,773
مدال‌ها
4
سطح
10
 
  • #681
ﺗﻮﻯ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻫﯿﭻ ﭼﯿﺰ ﻗﺎﺑﻞ ﭘﯿﺶﺑﯿﻨﯽ ﻧﯿﺴﺖ!
ﺍﯾﻨﻮ ﺗﻮ ﻧﮕﺎﻫﯽ ﮐﻪ ﺑﻪ ﮔﺬﺷﺘﻪ ﺧﻮﺩﻡ ﺍﻧﺪﺍﺧﺘﻢ ﻓﻬﻤﯿﺪﻡ.
ﻓﻬﻤﯿﺪﻡ ﯾﻪ ﺭﻭﺯﺍﯾﯽ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﮐﻪ ﺧﯿﻠﯽ ﺳﺨﺖ ﺑﻮﺩ ﺑﺮﺍﻡ،ﺍﺻﻼً ﻓﮑﺮ ﻧﻤﯿﮑﺮﺩﻡ ﺍﻭﻥ ﺭﻭﺯﻫﺎ ﺗﻤﻮﻡ ﺑﺸﻪ، ﺍﻣﺎ ﺗﻤﻮﻡ ﺷﺪ...
ﻓﻬﻤﯿﺪﻡ ﯾﻪ ﺭﻭﺯﺍﯾﯽ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﭘﺮ ﺍﺯ ﺷﺎﺩﯼ ﮐﻪ ﻓﮑﺮ ﻣﯿﮑﺮﺩﻡ ﺩﯾﮕﻪ ﺗﮑﺮﺍﺭﻧﻤﯿﺸﻪ، ﺍﻣﺎ ﺑﻬﺘﺮﺵ ﺗﮑﺮﺍﺭ ﺷﺪ...
ﯾﻪ ﺭﻭﺯ ﯾﻪ ﺁﺩﻣﯽ ﺍﻭﻣﺪ ﺗﻮ ﺯﻧﺪﮔﯿﻢ، ﮐﻪ ﻓﮑﺮ ﻧﻤﯿﮑﺮﺩﻡ ﺑﻬﺘﺮ ﺍﺯ ﺍﻭﻥ ﻭﺟﻮﺩﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻪ،ﺍﻣﺎ ﺑﺎ ﺭﻓﺘﻨﺶ ﺛﺎﺑﺖ ﮐﺮﺩ ﻭﺟﻮﺩ ﺩﺍﺭﻩ، ﺍﻭﻧﻢ ﻧﻪ ﯾﮑﯽ، ﻧﻪ ﺩﻭ ﺗﺎ! ﺑﻠﮑﻪ ﺑﻪ ﺗﻌﺪﺍﺩ ﻣﻮﻫﺎﯼ ﺳﺮﻡ، ﺁﺩﻡ ﺑﻬﺘﺮ ﺍﺯ ﺍﻭﻥ ﻭﺟﻮﺩ ﺩﺍﺭﻩ!!!
ﻓﻬﻤﯿﺪﻡ ﻭﺍﺳﻪ ﯾﻪ ﭼﯿﺰﺍﯾﯽ ﮔﺮﯾﻪ ﮐﺮﺩﻡ، ﮐﻪ ﺣﺘﯽ ﺍﺭﺯﺵ ﺍﺧﻢﮐﺮﺩﻥ ﻫﻢﻧﺪﺍﺷﺖ..!!
ﻭ ﻭﺍﺳﻪ ﯾﻪ ﭼﯿﺰﺍﯾﯽ ﺧﻨﺪﯾﺪﻡ، ﮐﻪ ﻧﻪ ﺗﻨﻬﺎ ﺧﻨﺪﻩ ﺩﺍﺭ ﻧﺒﻮﺩ، ﮐﻪ ﮔﺮﯾﻪ ﺁﻭﺭﻫﻢ ﺑﻮﺩ...!
ﯾﻪ ﻭﻗﺘﺎﯾﯽ ﮔﺬﺷﺖ ﮐﺮﺩﻡ ﻭ ﯾﻪ ﻭﻗﺘﺎﯾﯽ ﮔﺬﺭ...
ﯾﻪ ﺭﻭﺯﺍﯾﯽ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﺮﺩﻡ ﻭ ﯾﻪ...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : ^Maryam^

^Maryam^

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
9/7/17
ارسالی‌ها
2,442
پسندها
3,755
امتیازها
28,773
مدال‌ها
4
سطح
10
 
  • #682
پاهاتون رو هنگام راه رفتن تصور کنید
پای جلویی غروری نداره
پای پشتی شرمنده نیست.
چون هر دو میدونن موقعیتشون تغییر میکنه.
زندگی هم همیشه در حال تغییره...
پس هیچوقت امیدت رو از دست نده
☘☘☘
 
امضا : ^Maryam^

^Maryam^

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
9/7/17
ارسالی‌ها
2,442
پسندها
3,755
امتیازها
28,773
مدال‌ها
4
سطح
10
 
  • #683
گمان می کنم هر آدمی باید پشت پنجره ی اتاقش،
یک گلدان گل شمعدانی داشته باشد،
که هر بار گلهایش خشک می شود و دوباره گل می دهد، یادش بیفتد که روزهای غم هم به پایان می رسند!
 
امضا : ^Maryam^

^Maryam^

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
9/7/17
ارسالی‌ها
2,442
پسندها
3,755
امتیازها
28,773
مدال‌ها
4
سطح
10
 
  • #684
نگرانِ زیر و رو شدنِ زندگی ات نباش.
از کجا معلوم زیرِ زندگی ات،بهتر از رویَش نباشد؟!
بجای مقاومت در برابرِ تغییراتی که خدا برات رقم زده، تسلیم شو
 
امضا : ^Maryam^

^Maryam^

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
9/7/17
ارسالی‌ها
2,442
پسندها
3,755
امتیازها
28,773
مدال‌ها
4
سطح
10
 
  • #685
وقتی داری با کسی درد و دل میکنی
مثل اینه که بهش یه چک سفید امضا بدون تاریخ میدی تا هروقت هرجور خواست ازش استفاده کنه
مراقب باش که حرف دلت رو با کی و کجا میزنی
⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️
 
امضا : ^Maryam^

^Maryam^

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
9/7/17
ارسالی‌ها
2,442
پسندها
3,755
امتیازها
28,773
مدال‌ها
4
سطح
10
 
  • #686
دعواکن…
ولی با کاغذ
تاگر از کسی ناراحتی؛ یک کاغذبردارو یک مدادهرچه خواستی به او بگویی,
روی کاغذبنویس.
خواستی هم داد بکشی تنهاسایزکلماتت را بزرگ کن نه صدایت را…
آرام که شدی،برگردوکاغذت رانگاه کن.
آنوقت خودت قضاوت کن
حالامیتوانی تمام خشم نوشته هایت رابا پاک کن عزیزت پاک کنی
دلی هم نشکانده ای,
وجدانت را نیازرده ای.
خرجش همان مدادو پاک کن بود,نه بغض و پشیمانی
"گاهی میتوان از کوره خشم پخته تربیرون آمد"
ذهنت را پاكیزه نگه دار....
مگذار چیزی كه باعث الودگی ذهن می شود ، وارد گردد...
 
امضا : ^Maryam^

^Maryam^

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
9/7/17
ارسالی‌ها
2,442
پسندها
3,755
امتیازها
28,773
مدال‌ها
4
سطح
10
 
  • #687
رابطه با آدم ها دقیقا مثل رابطه با آتش است؛
از آدم ها خیلی فاصله نگیرید تا روابط سرد نشود،
و به آنها خیلی نزدیک نشوید تا آتش رابطه شما را نسوزاند.
 
امضا : ^Maryam^

^Maryam^

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
9/7/17
ارسالی‌ها
2,442
پسندها
3,755
امتیازها
28,773
مدال‌ها
4
سطح
10
 
  • #688
عادت ، ناجوانمردانه‌ترين بيماری‌ست،
زيرا هر بداقبالی را به ما می‌قبولاند،
هر دردی را و هر مرگی را.
در اثر عادت، در كنار افراد ِنفرت‌انگيز زندگی می‌كنيم، به تحمل زنجيرها رضا می‌دهيم، بی‌عدالتی‌ها و رنج‌ها را تحمل می‌كنيم.
به درد، به تنهائی و به همه چيز تسليم می‌شويم.
عادت، بی‌رحم‌ترين زهر زندگی‌ست.
زيرا آهسته وارد می‌شود، در سكوت، كم‌كم رشد می‌كند و از بی‌خبری ما سيراب می‌شود و وقتی كشف می‌كنيم كه چطور مسموم ِ آن شده‌ايم، می‌‌بينيم كه هر ذرۀ بدن‌مان با آن عجين شده است،
می‌بينيم كه هر حركت ما تابع شرايط اوست و هيچ داروئی هم درمانش نمی‌كند.
☘☘☘☘☘☘
 
امضا : ^Maryam^
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] Wheat

^Maryam^

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
9/7/17
ارسالی‌ها
2,442
پسندها
3,755
امتیازها
28,773
مدال‌ها
4
سطح
10
 
  • #689
از لقمان حکیم نقل شده است:
روزی در کنار مزرعه ای ایستاده بودم،خوشه های گندم را دیدم که:
بخشی از آنها از روی تکبر سربرافراشته وبخشی از آنها از روی تواضع سر به زیر آورده بودند.
وقتی آنها را از نزدیک لمس کردم دیدم،شگفتا..
خوشه های سربرافراشته،تهی از دانه و خوشه های سربه زیر را پرازگندم یافتم...
باخود گفتم:در "مزرعه زندگی"نیز،چه بسیارند سرهایی که بالا رفته اند،
اما درحقیقت خالی اند.
 
امضا : ^Maryam^

^Maryam^

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
9/7/17
ارسالی‌ها
2,442
پسندها
3,755
امتیازها
28,773
مدال‌ها
4
سطح
10
 
  • #690
زندگی میتواند فوق العاده باشد؛
اگر دیگران
ما را به حال خودمان بگذارند...
 
امضا : ^Maryam^

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 0, کاربر: 0, مهمان: 0)

عقب
بالا