شعر حسنی
حسنی نگو جوون بگو
علاف و چش چرون بگو
موی ژلی،ابرو کوتاه،زبون دراز،
واه واه واه
نه سیما جون،نه رعنا جون
نه نازی و پریسا جون
هیچ کس باهاش رفیق نبود
تنها توی کافی شاپ
نگاه می کرد به بشقاب!
باباش میگفت: حسنی میری به سربازی؟
نه نمی رم
به دخترا دل می بازی؟!☺️
نه نمی دم نه نمی دم
گل پری جون با زانتیا
ویبره می رفت تو کوچه ها
گلی چرا ویبره می ری؟
دارم می رم به سلمونی
که شب برم به مهمونی
گلی خانم نازنین با زانتیای نقطه چین
یه کمی به من سواری می دی
نه که نمی دم
چرا نمی دی؟
واسه اینکه من قشنگم،درس خونم و زرنگم
اما تو چی؟
نه کار داری؛نه مال داری؛فقط هزار خیال داری!
موی ژلی،ابرو کوتاه،زبون دراز،واه واه واه
در واشد و پریچهر
با ناز اومد توو کوچه
پری کوچولو،تپل مپلو میای با من...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.