Amin~ ارشد بازنشسته + کاربر قابل احترام کاربر قابل احترام تاریخ ثبتنام 6/1/22 ارسالیها 14,018 پسندها 50,039 امتیازها 96,915 مدالها 162 سطح 52 8/5/24 #631 خواهی نشوی رسوا آشنا دیدی بلاکش کن :| کلیک کنید تا باز شود... امضا : Amin~
Amin~ ارشد بازنشسته + کاربر قابل احترام کاربر قابل احترام تاریخ ثبتنام 6/1/22 ارسالیها 14,018 پسندها 50,039 امتیازها 96,915 مدالها 162 سطح 52 8/5/24 #632 امروز با سر و صدای مامان بابام از خواب پریدم رفتم بیرون میپرسم چی شده ! بابام میگه من دیشب خواب دیدم یه زن دیگه گرفتم واسه مامانت تعریف کردم اونم گیر داده باید همین الان بخوابی و طلاقش بدی امضا : Amin~
امروز با سر و صدای مامان بابام از خواب پریدم رفتم بیرون میپرسم چی شده ! بابام میگه من دیشب خواب دیدم یه زن دیگه گرفتم واسه مامانت تعریف کردم اونم گیر داده باید همین الان بخوابی و طلاقش بدی
Amin~ ارشد بازنشسته + کاربر قابل احترام کاربر قابل احترام تاریخ ثبتنام 6/1/22 ارسالیها 14,018 پسندها 50,039 امتیازها 96,915 مدالها 162 سطح 52 16/5/24 #633 تو عیددیدنی به پسرخالم گفتم چرا ازدواج نمیکنی؟ زنش قهر کرد رفت! مگه تو عید همه همین سوال رو از بقیه نمیپرسند!؟ امضا : Amin~
تو عیددیدنی به پسرخالم گفتم چرا ازدواج نمیکنی؟ زنش قهر کرد رفت! مگه تو عید همه همین سوال رو از بقیه نمیپرسند!؟
Amin~ ارشد بازنشسته + کاربر قابل احترام کاربر قابل احترام تاریخ ثبتنام 6/1/22 ارسالیها 14,018 پسندها 50,039 امتیازها 96,915 مدالها 162 سطح 52 20/5/24 #634 رفتم خونه مادر بزرگم یه کاسه مغز پسته گذاشت جلوی من چند تایی خوردم دیدم پسته ها نم کشیده گفتم ننه پس چرا اینا اینجوریه گفت: اینا توی سوهانا بود که داییت سوغاتی آورده بود سوهانهاشو مکیدم اینم پسته هاشه من که دندون ندارم خب! امضا : Amin~
رفتم خونه مادر بزرگم یه کاسه مغز پسته گذاشت جلوی من چند تایی خوردم دیدم پسته ها نم کشیده گفتم ننه پس چرا اینا اینجوریه گفت: اینا توی سوهانا بود که داییت سوغاتی آورده بود سوهانهاشو مکیدم اینم پسته هاشه من که دندون ندارم خب!
Amin~ ارشد بازنشسته + کاربر قابل احترام کاربر قابل احترام تاریخ ثبتنام 6/1/22 ارسالیها 14,018 پسندها 50,039 امتیازها 96,915 مدالها 162 سطح 52 20/5/24 #635 با پسرعموهام رفتیم استخر شرط شام بستیم هرکی بیشتر زیر آب بمونه شانس آوردیم غریق نجاتا با چک و لگد آوردنمون بالا نزدیک بود خاندانمون عزادار بشه. امضا : Amin~
با پسرعموهام رفتیم استخر شرط شام بستیم هرکی بیشتر زیر آب بمونه شانس آوردیم غریق نجاتا با چک و لگد آوردنمون بالا نزدیک بود خاندانمون عزادار بشه.
Seta~ سرپرست بازنشسته + کاربر قابل احترام کاربر قابل احترام تاریخ ثبتنام 4/8/21 ارسالیها 6,206 پسندها 39,556 امتیازها 84,376 مدالها 77 سطح 44 30/5/24 #636 تلویزیون داشت میگفت :کودک لطیف اسـت با آن بـه درستی برخورد کنید در راستای مسخره بازی بـه مامانم میگم : ماماااااان مـن لطیفماااااا مامانم : عزیزم تودیگه از لطافت دراومدی کصاااااافط شدي امضا : Seta~
تلویزیون داشت میگفت :کودک لطیف اسـت با آن بـه درستی برخورد کنید در راستای مسخره بازی بـه مامانم میگم : ماماااااان مـن لطیفماااااا مامانم : عزیزم تودیگه از لطافت دراومدی کصاااااافط شدي
Seta~ سرپرست بازنشسته + کاربر قابل احترام کاربر قابل احترام تاریخ ثبتنام 4/8/21 ارسالیها 6,206 پسندها 39,556 امتیازها 84,376 مدالها 77 سطح 44 30/5/24 #637 دوس داشتم شب کـه زنم خوابه چشماشو تاصبح نگاه کنم بیدار شه بگه چرا نخوابیدی بگم چشات نذاشت ولی خب همیشه نصف شب بیدارم میکنه میگه شتر خروپف نکن امضا : Seta~
دوس داشتم شب کـه زنم خوابه چشماشو تاصبح نگاه کنم بیدار شه بگه چرا نخوابیدی بگم چشات نذاشت ولی خب همیشه نصف شب بیدارم میکنه میگه شتر خروپف نکن
Amin~ ارشد بازنشسته + کاربر قابل احترام کاربر قابل احترام تاریخ ثبتنام 6/1/22 ارسالیها 14,018 پسندها 50,039 امتیازها 96,915 مدالها 162 سطح 52 30/5/24 #638 بابام میگه تو که سنتی ازدواج نمیکنی حداقل صنعتی ازدواج کن میگم صنعتی دیگه چه مدلیه؟ میگه بگرد دختر کارخونه داری چیزی پیدا کن از این فلاکت نجات پیدا کنی علاف و بیکار امضا : Amin~
بابام میگه تو که سنتی ازدواج نمیکنی حداقل صنعتی ازدواج کن میگم صنعتی دیگه چه مدلیه؟ میگه بگرد دختر کارخونه داری چیزی پیدا کن از این فلاکت نجات پیدا کنی علاف و بیکار
Amin~ ارشد بازنشسته + کاربر قابل احترام کاربر قابل احترام تاریخ ثبتنام 6/1/22 ارسالیها 14,018 پسندها 50,039 امتیازها 96,915 مدالها 162 سطح 52 30/5/24 #639 بابام زنگ زده بهم یکم صدامو عوض کردم گفت بفرمایید فک کرد شماره رو اشتباه گرفته هول کرد گفت : ببخشید مثل این که معذرت میخوام و قط کرد :)) بعد چند دقیقه دیگ زنگ زد گفت کره خر جرأت داری بیا خونه امضا : Amin~
بابام زنگ زده بهم یکم صدامو عوض کردم گفت بفرمایید فک کرد شماره رو اشتباه گرفته هول کرد گفت : ببخشید مثل این که معذرت میخوام و قط کرد :)) بعد چند دقیقه دیگ زنگ زد گفت کره خر جرأت داری بیا خونه
Amin~ ارشد بازنشسته + کاربر قابل احترام کاربر قابل احترام تاریخ ثبتنام 6/1/22 ارسالیها 14,018 پسندها 50,039 امتیازها 96,915 مدالها 162 سطح 52 30/5/24 #640 بابای من با تلفن که داره حرف میزنه همه میشنون ،ماها ، همسایه ها ، مغازه های سر کوچه همه خلاصه ما یچی رو متوجه نشیم میریم از اونا میپرسیم امضا : Amin~
بابای من با تلفن که داره حرف میزنه همه میشنون ،ماها ، همسایه ها ، مغازه های سر کوچه همه خلاصه ما یچی رو متوجه نشیم میریم از اونا میپرسیم