نظرسنجی تاپیک اول نظرسنجی مسابقه برشی از رمان شما | انجمن یک رمان

[YEGANEH SALIMI]

سلام و احترام به کاربران و شرکت‌کنندگان مسابقه‌ی برشی از رمان و تشکر بابت حضور و استقبالشان.
همان‌طور که مستحضر بودید، توضیحات کامل دررابطه با نحوه‌ی مسابقه در تاپیک فراخوان ارائه شد که باری دیگر به آن اشاره می‌کنیم.
قرار بر این شد که کاربران از پست‌های قرار داده نشده‌ی آثار خود، یک متن ده الی پانزده خط نوشته و ارسال کنند. متون ارسال شده توسط شما در دو تاپیک نظرسنجی قرار خواهد گرفت. کاربران به این متون رای داده و علت رای خود را می‌نویسند. بعد از آن، هر نویسنده ازبین نظرات کاربران، از نظراتی که مربوط به اثر خود است اسکرین شات گرفته و آن‌ها در تاپیک یادمان اثر خود ارسال می‌کند.
حتما به...​

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[YEGANEH SALIMI]

متن شماره (۱)
- بریم واسه چیدن زعفرون‌ها کارگر بیاریم؟
نمی‌خواستم مستقیم ازش چیزی بپرسم.بابا اخم کرد و زیر لب گفت:
- لازم نیست.
مامان: چرا لازم نیست؟ گل‌ها پلاسیده میشه!
بابا بی‌حوصله برش پنیر رو روی نون کشید و جواب داد:
- فروختمشون.
چشم‌هام رو با ناامیدی روی هم فشردم اما مامان که در جریان نبود؛ همچنان گیج می‌زد!
- گل‌ها رو؟
بابا: زمین‌ها رو.
چند دقیقه سکوت و مامان یه دفعه منفجر شد.
- یعنی چی؟ یه مشورت نباید می‌کردی؟ چرا فروختی؟
بابا لقمه‌اش رو وسط سفره پرت کرد و داد زد:
- مگه نمی‌خوای بری شهرکرد؟ فروختم که ریشه هامون رو از این خاک بکنیم و بریم یه جا که هیچ‌کس ما رو نشناسه!
به آرومی...​

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[YEGANEH SALIMI]

متن شماره (۹)
هرشب بیدار می‌ماندند. در ایوان دراز می‌کشیدند و به سقف سیاه دنیا نگاه می‌کردند. گاه از آرزوهای کوچکاش می‌گفتند و گاهی از خاطرات بامزه ی گذشته! آخر هفته ها پارچه ی سفیدی داخل حیاط پهن می‌کردند و هرکس نقاشی مخصوص خود را می‌کشید. پسرک خود را می‌کشید که لباس سفید و کلاه سفیدی بر تن دارد. سوار هواپیما و خلبانش است. پدر خودش را در کلاس درس می‌کشید وقتی دارد به کودکان درس می‌دهد. هر دفعه نقاشی ها فرق می‌کرد. گاهی درمورد غذای مورد علاقشان بود. گاهی درمورد اتفاقاتی که افتاده بود. مادر فرق داشت هر هفته هر پنچشنبه گوشه ی پارچه خودش را می‌کشید. پسر را که بر روی پاهایش نشسته است و پدر...​

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[❥لیلیِ او]

من به متن شماره ۲ رای میدم چون به نظرم خیلی خلاقانه و پر از احساس بود طوری که حس کردم به بچگیم برگشتم و قشنگ تمام توصیفاتش تو مغزم راحت تصور شد.

 

[Death Stalker]

من به متن شماره‌ی ۱۰ رای میدم
چون غیر از اون توصیفات خوبش یه معمای حل نشدنی رو پدید آورده که در عین جذاب بودن می‌تونه سوال‌های خوبی رو در پی داشته باشه و ادامه رو هم جذاب کنه.
مثل فلش بک زدن به عقب و یا معرفی شخصیت‌های جدید.

 

[Mobina.yahyazade]

من به متن شماره 7 رای دادم
چون به نظرم توصیف احساسات و حالت شخصیت خیلی خوب و دقیق بوده
حس و حال شخصیت رو هم خیلی دوست داشتم

 

[•/Moonshine/•]

من به متن شماره 13 رای میدم چون به نظرم صحنه اولیه رو خلاقانه توصیف کرده

 

[Hadiseh Shahbazi]

به متن 13 رای میدم.
فضاسازی خوبش رو دوست داشتم =)

 

[Niyosha22]

متن شماره‌ی یک، برش واقعی از داستان بود. علاوه بر رد و بدل کردن اطلاعاتی که اگه خواننده رهگذر چشمش بخوره براش کنجکاو کننده باشه، توصیفات و قلم خوبی هم داشت.


متن شماره‌ی ۸، صحنه و فضا توصیفا خوب و ملموسی داشتند. علاوه بر اون، برش مناسبی بود که درمورد رمان کنجکاوم کرد.

متن شماره‌ی ۱۰، همگام با توصیفات شخصیتی که اون اتفاق براش افتاده، احساسات در کنارش هم قوی شده بود. برشی از رمان که خواننده رو کنجکاو کنه که چه اشتباهی رخ داده؟


متن شماره ۱۲، دیالوگ آخرش نقطه‌ی قوت بالایی داشت. جدا از جمله‌بندی‌های خوانا و روان و توصیفات مناسب، نشون می‌داد نویسنده در نوشتن دیالوگ توانایی داره.

 

[Taban_Art]

سلام. به متن ۵ رای میدم.
به نظرم متن ۵ در کمال کوتاهی ای که داشت، تونسته با سادگی و صراحت چیزی که نویسنده در سر داشت بیان کنه. به نظرم تجسم قشنگی بود.