میزگرد میزگرد شبانه با موضوع «مشکلات رایج نویسندگان»

[FakhTeh]

با اجازه
مثلا من یه ایده فانتزی دارم که تو خواب دیدم
حتما باید تهش یکی رو بکشم به منظور اینکه به والدین احترام نمیذاشت یا...تا پند آمیز باشه؟
(یهو یادم اومد :/)

ولی بدون کشتن شخصی هم می‌تونه پندآموز باشه.

 

[دومـان]

ولی بدون کشتن شخصی هم می‌تونه پندآموز باشه.

مثال بود!
ی سری ایده‌ها هستن که نمیشه توش جا داد همچین چیزیو و نمیشه انتظار داشت چیزی ک صرفاً از ذهن نشأت گرفته همه‌چیش، تهش بگه
نیکی بکن ک مگو چیس نیکی

 

[دومـان]

و ی سوال فنی دیگه
اگه انقدر چاپ راحته که رمان‌های کلیشه‌ای میزنن تا چاپ نشده بخونین بزودی قراره بشه
چرا خیلی نویسنده‌های خوب دارن خودشون رو میکشن؟

 

[-No Voice]

با توجه به اینکه به‌نظر خسته می‌رسید، بنده شروع می‌کنم.
هر شخصی در ابتدای حضورش در یک عرصه، مشکلاتی مثل آشنا نبودن با اصول و قواعد یا حتی عدم داشتن مخاطب به دلیل گمنام بودنش رو داره.
در امر نویسندگی، شایع‌ترین حالت آشنا نبودن با قواعد، کلیشه نویسیه که به نظرم اصلا نیازی به آوردن مثال نداره.
اکثر مواقع، کلیشه نویسی به این دلیل اتفاق میوفته که نویسنده تجربه‌‌ی زیادی در خوندن و آشنایی با فضای اینترنتی نویسندگی نداره و برای همین نمی‌دونه که اصلا کلیشه چطوره؟ بخشی از کلیشه نویسی به اثرپذیری از سریال‌های ترکیه‌ای یا رمان‌های سمی هم برمی‌گرده.

ادامه بحث رو با پاسخ به این موارد می‌تونیم پی بگیریم.
۱. چطور میشه از کلیشه‌ها دوری کرد؟ راهی...​

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[FakhTeh]

مثال بود!
ی سری ایده‌ها هستن که نمیشه توش جا داد همچین چیزیو و نمیشه انتظار داشت چیزی ک صرفاً از ذهن نشأت گرفته همه‌چیش، تهش بگه
نیکی بکن ک مگو چیس نیکی

این برمی‌گرده به مهارت پی‌رنگ نویسی. با مطالعه کردن و جمع‌کردن ایده‌ها میشه پی‌رنگی مناسب نوشت.

و ی سوال فنی دیگه
اگه انقدر چاپ راحته که رمان‌های کلیشه‌ای میزنن تا چاپ نشده بخونین بزودی قراره بشه
چرا خیلی نویسنده‌های خوب دارن خودشون رو میکشن؟

چون فروش مهمه.

 

[دومـان]

این برمی‌گرده به مهارت پی‌رنگ نویسی. با مطالعه کردن و جمع‌کردن ایده‌ها میشه پی‌رنگی مناسب نوشت.

صدالبته
قطعا درست میگین

 

[-No Voice]

مثال بود!
ی سری ایده‌ها هستن که نمیشه توش جا داد همچین چیزیو و نمیشه انتظار داشت چیزی ک صرفاً از ذهن نشأت گرفته همه‌چیش، تهش بگه
نیکی بکن ک مگو چیس نیکی

ت کل کتابای ادبیات دوران مدرسه سر جمع دو سه تا نویسنده بودن ک ب قصد پند دادن نوشتن
اما آیا این یعنی بقیه‌ی نویسنده‌ها و شاعرای بنام پندآموز نبودن و کارشون ب درد نمی‌خورد؟
اگر ته زندگی من مثلا پیام نیکی کردن نباشه ینی زندگی من ب درد نمی‌خوره؟
رمان نوشتن ب همچین قصدی فق محدود کردن خودته
زندگی کلش پند و مفهومه
افکارتو با همچین چیزایی محدود نکن و در مرحله‌ی اول برای حال خوب خودت بنویس و بعدش مخاطبت و نقد و نظر دیگران

 

[yektayari]

چرا همه نوشتن کلیشه بودن سوژه ها، این مگه مشکله؟
اگر طرف واقعا نویسنده باشه و در این کار سواد و مهارت داشته باشه که خب میدونه سمت چه سوژه‌هایی نره که داستانش کلیشه نشه مثل ازدواج صوری و هم‌خانه بودن و ... این سوژه ها مردن هرچقدرم سیر اتفاقات خوب باشه اصل سوژه تکراریه بقیه وارد هم با قلم نویسنده درست میشه چون هر فرد نوع نگاه و تفکرش نسبت به فرد دیگه متفاوته
اگر اینکه نویسنده خودخواسته کلیشه بنویسه تا الکی الکی سر پرت و پلا نویسی معروف شه:/

 

[-No Voice]

و ی سوال فنی دیگه
اگه انقدر چاپ راحته که رمان‌های کلیشه‌ای میزنن تا چاپ نشده بخونین بزودی قراره بشه
چرا خیلی نویسنده‌های خوب دارن خودشون رو میکشن؟

خودت جواب خودت رو دادی
چون انقدر چاپ برای کلیشه‌نویسا راحته ک نویسنده‌های خوبِ نو نویس باید خودشونو صاف کنن تا بلکه مخاطبِ کلیشه پسند جذب سطح بالاتر بشه

 

[فرزان]

مشکل من متاهل بودن و نداشتن وقت و تمرکز لازم برای نوشتنه. که تصمیم گرفتم نوشتن رو کنار بذارم