متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.
  • تذکر:

    نویسندگان عزیز از نوشتن رمان‌هایی با محتوای غیر اخلاقی خودداری کنید. در صورت مشاهده چنین موضوعی صحنه رمان شما بدون تذکر توسط ناظرین حذف خواهد شد.

    مواردی که شامل موضوعات غیراخلاقی می‌شود عبارت‌است از:

    1. پرداختن به زندگی افرادی با گرایش های خاص مانند (هم‌جنس‌گرایی، ....)

    2. بیان صریح عقاید سیاسی در رمان‌ها و زیر سوال بردن چارچوب‌های جامعه اسلامی

    3. بیان توصیف صریح جنسی و به کار بردن کلمات ناشایست.

    و...

    قبل از ایجاد رمانتان موارد زیر را در نظر داشته باشید:

    1. اسم رمان خود را طوری انتخاب کنید که داری مصادیق مجرمانه و خلاف عرف جامعه نباشد.

    2. از به کار بردن کلمات جنسی و مواردی که با شئونات اسلامی مغایرت دارد، به جد خودداری کنید.

    3- برای تایپ رمان می توانید طبق تاپیک آموزشی زیر رمان خود را ارسال کنید:

    کلیک کنید

    4. با مطالعه رمان‌های نویسندگان انجمن به آن‌ها امید نوشتن خواهید داد.

    کلیک کنید

دلنوشته مجموعه دلنوشته‌های خون، خنجر و مرگ | پردیس کاربر انجمن یک رمان

  • نویسنده موضوع PardisHP
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 6
  • بازدیدها 314
  • کاربران تگ شده هیچ

PardisHP

کاربر نیمه فعال
سطح
10
 
ارسالی‌ها
519
پسندها
1,841
امتیازها
12,573
مدال‌ها
11
  • نویسنده موضوع
  • #1
عنوان: خون، خنجر و مرگ
نویسنده: PardisHP
مقدمه:
خنجر می‌کشم، برروی احساسات و عشق می‌ریزد از زخم‌هایش.
به راستی... چه زیباست مردنشان!
 
آخرین ویرایش
امضا : PardisHP

روحـــناهی

پرسنل مدیریت
مدیر تالار کتاب
سطح
33
 
ارسالی‌ها
1,416
پسندها
26,185
امتیازها
47,103
مدال‌ها
56
سن
21
  • مدیر
  • #2
•| بسم رب القلم |•
آنچه از دل برآید، لاجرم بر دل نشیند...
a42826_24585360F9-867A-4DA0-88B2-83D77F96EB7C.jpeg

نویسنده‌ی عزیز، بی‌نهایت خرسندیم که دلنوشته‌های زیبایتان را در انجمن «یک رمان» به اشتراک می‌گذارید.
خواهشمندیم پیش از پست‌گذاری و شروع دلنوشته‌، قوانین بخش «دلنوشته‌های کاربران» را به خوبی مطالعه بفرمایید.
***

قوانین بخش دلنوشته‌ی کاربران"
پس از گذشت حداقل ۲۰ پست از دل‌نوشته، می‌توانید در تاپیک زیر...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : روحـــناهی

PardisHP

کاربر نیمه فعال
سطح
10
 
ارسالی‌ها
519
پسندها
1,841
امتیازها
12,573
مدال‌ها
11
  • نویسنده موضوع
  • #3
***
خنجر می‌کشم برروی دستانم و خون می‌ریزد و چه خوشحالم و می‌رقصم و می‌خوانم!
چه خوب است و چه خوب است و چه خوب است که پایان نزدیک است!
 
آخرین ویرایش
امضا : PardisHP

PardisHP

کاربر نیمه فعال
سطح
10
 
ارسالی‌ها
519
پسندها
1,841
امتیازها
12,573
مدال‌ها
11
  • نویسنده موضوع
  • #4
***
امشب هم باز سکوت خانه را فرا می‌گیرد.
سالنی بزرگ و خالی و من دختری خالی از احساس.
امشب می‌خواهم بگویم، دیگر لال نمانم.
درست است کسی این‌جا نیست اما برای حضار غایب هم که شده می‌گویم، شاید خالی شود وجودم از غم و جوانه زند دانه‌دانه‌های امید در دل رنجیده‌ام!
 
امضا : PardisHP

PardisHP

کاربر نیمه فعال
سطح
10
 
ارسالی‌ها
519
پسندها
1,841
امتیازها
12,573
مدال‌ها
11
  • نویسنده موضوع
  • #5
***
راه می‌روم و مسیری را مدام طی می‌کنم.
چه شد که کار به این‌جا رسید؟
تقصیر من بود شاید هم نبود.
شاید تقصیر کسانی بود که مرا بی‌پرده می‌رنجاند.
شاید تقصیر همان دشمنان به ظاهر دوست، همان گرگ‌های در لباس بره... .
 
آخرین ویرایش
امضا : PardisHP

PardisHP

کاربر نیمه فعال
سطح
10
 
ارسالی‌ها
519
پسندها
1,841
امتیازها
12,573
مدال‌ها
11
  • نویسنده موضوع
  • #6
***
چند ماهی می‌گذرد، دلم هوای مردن دارد!
می‌خواهم خنجر را که زیر تابلو پنهان کردم بیرون بیاورم و این زندگی پر درد و رنج را که هرروزش مانند هزاران سال در زندانی تاریک و غم آلود زندانی بودن است را تمام کنم... مادر صدایم را می‌شنوی؟ دخترت بسیار خسته است... .
 
امضا : PardisHP
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] RiRa-M

PardisHP

کاربر نیمه فعال
سطح
10
 
ارسالی‌ها
519
پسندها
1,841
امتیازها
12,573
مدال‌ها
11
  • نویسنده موضوع
  • #7
***
«یک سال بعد»

بعضی زخم‌ها خوب هم که بشوند جای‌شان تا ابد می‌ماند و یادآورد زخم می‌گردد.
نمی‌دانم چرا انقدر زیادند و سراسر بدنم را در آغوش گرفتند.
درست است خنجر به دست گرفتم و نقش کشیدم بر بدنم اما، من تغییر کرده‌ام!
پس زخم‌ها کی می‌خواهند عوض شوند؟
 
امضا : PardisHP

موضوعات مشابه

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 1, کاربر: 0, مهمان: 1)

عقب
بالا