متون و دلنوشته‌ها ارواح سکوت

  • نویسنده موضوع نویسنده موضوع untitled
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها پاسخ‌ها 30
  • بازدیدها بازدیدها 2,123
  • کاربران تگ شده هیچ

untitled

مدیر بازنشسته
سطح
35
 
تاریخ ثبت‌نام
12/7/21
ارسالی‌ها
4,161
پسندها
36,194
امتیازها
74,373
مدال‌ها
37
  • نویسنده موضوع
  • #21
اگر اینجا بودی
برایت می‌گفتم که
آن وقت‌ها که نبودی،
جهان ریخته بود به هم
و هیچ فصلی ارمغانی جز دلتنگی نداشت.
 
امضا : untitled

untitled

مدیر بازنشسته
سطح
35
 
تاریخ ثبت‌نام
12/7/21
ارسالی‌ها
4,161
پسندها
36,194
امتیازها
74,373
مدال‌ها
37
  • نویسنده موضوع
  • #22
شب‌ها نمی‌توانست راحت بخوابد
احساس دلتنگی و تنهایی می‌کرد
کابوس می‌دید، عرق می‌کرد، هذیان می‌گفت
و به بهانه‌های مختلف گریه می‌کرد...
 
امضا : untitled

untitled

مدیر بازنشسته
سطح
35
 
تاریخ ثبت‌نام
12/7/21
ارسالی‌ها
4,161
پسندها
36,194
امتیازها
74,373
مدال‌ها
37
  • نویسنده موضوع
  • #23
از
آب گل‌آلود
ماهی مُرده صید کرده‌ام
می‌خواهم
ماهی را زنده کنم
گلویش را می‌گیرم
و محکم‌تر می‌فشارم
شاید، گاهی زنده بودن مُردن باشد.
 
امضا : untitled

untitled

مدیر بازنشسته
سطح
35
 
تاریخ ثبت‌نام
12/7/21
ارسالی‌ها
4,161
پسندها
36,194
امتیازها
74,373
مدال‌ها
37
  • نویسنده موضوع
  • #24
تو
ستاره‌ای هستی
که نیستی..
 
امضا : untitled

untitled

مدیر بازنشسته
سطح
35
 
تاریخ ثبت‌نام
12/7/21
ارسالی‌ها
4,161
پسندها
36,194
امتیازها
74,373
مدال‌ها
37
  • نویسنده موضوع
  • #25
او نگفت "دوستت دارم" اما نامه‌اش را اینگونه تمام کرد؛
بال تو را می‌بوسم پرنده‌ی قلبم..
- فرانتس کافکا
 
امضا : untitled

untitled

مدیر بازنشسته
سطح
35
 
تاریخ ثبت‌نام
12/7/21
ارسالی‌ها
4,161
پسندها
36,194
امتیازها
74,373
مدال‌ها
37
  • نویسنده موضوع
  • #26
اگر زنده ماندم و یک روزی
با هم در یک خانه چای خوردیم،
برایت تعریف می‌کنم که
این روزها چقدر سخت
و دیر و دور گذشت...
 
امضا : untitled

untitled

مدیر بازنشسته
سطح
35
 
تاریخ ثبت‌نام
12/7/21
ارسالی‌ها
4,161
پسندها
36,194
امتیازها
74,373
مدال‌ها
37
  • نویسنده موضوع
  • #27
«برای کُشتن که حتما لازم نیست انسان هفت‌تیر بردارد و تق‌تق، شلیک کند! من به این طرز کشتن، معتقد نیستم. انسان می‌تواند کسی را در قلبش بکشد. اگر انسان از دوست داشتن کسی دست بردارد، او را در قلب خود کشته است.»
- درخت زیبای من، واسکونسلوس
 
امضا : untitled

untitled

مدیر بازنشسته
سطح
35
 
تاریخ ثبت‌نام
12/7/21
ارسالی‌ها
4,161
پسندها
36,194
امتیازها
74,373
مدال‌ها
37
  • نویسنده موضوع
  • #28
«بعد از او بر هر چه رو كردم
ديدم افسونِ سرابی بود
آنچه می‌گشتم به دنبالش
وای بر من.. نقش خوابی بود.»
- فروغ فرخزاد
 
امضا : untitled

untitled

مدیر بازنشسته
سطح
35
 
تاریخ ثبت‌نام
12/7/21
ارسالی‌ها
4,161
پسندها
36,194
امتیازها
74,373
مدال‌ها
37
  • نویسنده موضوع
  • #29
موجود عجیب و مضحکی شده‌ام، شعورم درست کار می‌کند ولی احساساتم، چطور بگویم؟ کُند شده؛ نه آرزویی دارم و نه به چیزی دلبسته‌ام و نه به کسی علاقه‌مندم.
- دایی وانیا، آنتوان چخوف
 
امضا : untitled

untitled

مدیر بازنشسته
سطح
35
 
تاریخ ثبت‌نام
12/7/21
ارسالی‌ها
4,161
پسندها
36,194
امتیازها
74,373
مدال‌ها
37
  • نویسنده موضوع
  • #30
ما چند روزی میشه که از هم جدا شدیم و احتمالاً اون هیچ دفترچه خاطراتی نداره تا از من بنویسه و از سلیقه من هم خوشش نمیاد پس هیچ آهنگی منو به یادش نمیاره، هیچ مکان خاصی باهم نرفتیم، غذای خاصی باهم نخوردیم، هیچ دوست مشترکی و هیچ چیز و هیچکس مطلقاً یاد آور من نیست، شاید تا شیش روز دیگه شاید دو هفته و شاید سال آینده فقط یک اسم هستم و احتمالاً دو سال دیگه حتی یک اسم هم نیستم دیگه صدام هم آشنا نیست و هیچ تصویری از من ته ذهنت ساخته نمیشه و این پایان منه.
- بی‌همتا
 
امضا : untitled

موضوعات مشابه

  • قفل شده
  • نظرسنجی نظرسنجی
متون و دلنوشته‌ها سکوت پرفریاد
پاسخ‌ها
23
بازدیدها
1,284
پاسخ‌ها
20
بازدیدها
1,133

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 0, کاربر: 0, مهمان: 0)

عقب
بالا