دنباله دار غمگین کده!

[Nafs_a]

خب‌خب‌خب.
چون من عاشق متن‌های غمگین هستم این تاپیک و زدم.
خوب شاید بپرسید، این تاپیک چطوریه؟
خوب ببیند شما اگه متن غمگینی دارید،(چه بلند چه کوتاه) بفرستید و بقیه نظر بدن راجبش.
مثلا من یه متن غمگین میفرستم، بقیه نظر بدن چقدر احساساتی بود و از 100 بهش چند میدن.
فهمیدین دیگه؟
خداروشکر •_•

 

[Nafs_a]

شروع:)
میری حمام ؛
سر و بدنت رو با دقت می‌شوری ، بدنت رو کامل اصلاح می‌کنی ،
میای بیرون ،
با دقت و ملایمت لوسیون می‌زنی ،
از بهترین ادکلنت استفاده می‌کنی ،
رنگ لاکت رو عوض می‌کنی ،
بهترین لباست رو می‌پوشی ،
کتاب مورد علاقه‌ت رو برمی‌داری و تا جایی که پلک‌هات سنگین میشن ، می‌خونیش ،
سرِ میزِ شام لبخند می‌زنی و بعد از خوردنِ غذا ، حسابی تشکر می‌کنی ،
ظرف‌ها رو هم می‌شوری ،
دندون‌هات رو با دقت مسواک می‌‌زنی ،
یه بطری آب برمی‌داری ،
به اتاقت میای و درش رو می‌بندی ،
دوزِ مجازِ آنژیپولت رو یادت میره ،
و اشتباهاً به جای نصفِ یک قرص ، نصفِ یک ورق از اون رو می‌خوری ،
آهنگِ موردِ علاقه‌ت رو پلی می‌کنی و به تختت میری و پتو رو تا گردن ، بالا می‌کشی .
و فردای اون روز :
انگار بهش الهام...

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[Nafs_a]

بشینید کنارم میخوام از روزای #من.بعدازاو بگم براتون...
از منی که اسمشو روی #تخته.سیاه قلبم حک کرده بودم :)
منی که با بودنش #زغوغای.جهان.فارغ میشدم...
#دلبر بیا میخوام از نبودنت بگم براشون :)
از اینکه بعدت #روانی شدم... از اینکه هر شب سایه #نحص #توهم ، میوفته روی #طیمارصتان.مغزم :')
آره دلبر تو رفتی و حالم یه طهران #ترافیک شد ... الان فقط تو نبودت اینجا #من.و.مغزمیم !... یه #مغزپوچ... #به.رنگ.خاک :) ! ♡
از وقتی رفتی شدم یه #سکوت.مطلق :)...

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[الهام.س]

روزی از روزهای بی من درکنار قاب عکس مان می‌نشینی و صدای خنده‌هایم درفضامی‌پیچد پیکر بی‌روح و بی‌وجودم در فضای خانه جلوی چشمانت با لباسی بلند و پُرچین که می‌چرخد دامنش همانند گلی می‌شکافد؛ همانند مه حضور پیدا می‌کند و اشک چشمانت را محاصره می‌کند.

 

[Nafs_a]

روزی از روزهای بی من درکنار قاب عکس مان می‌نشینی و صدای خنده‌هایم درفضامی‌پیچد پیکر بی‌روح و بی‌وجودم در فضای خانه جلوی چشمانت با لباسی بلند و پُرچین که می‌چرخد دامنش همانند گلی می‌شکافد؛ همانند مه حضور پیدا می‌کند و اشک چشمانت را محاصره می‌کند.

عالی

 

[Fateme Amade]

آدم عجولی هستم.
شتاب می‌کنم و بلافاصله پشیمان می‌شوم، گاهی فکر میکنند سرکارشان گذاشته‌ام، یادم می‌آید یکی فکر می کرد دیوانه شده‌ام یا آدم بی‌ثباتی هستم، تعارض احساسات خوره می‌شود به جانم.
اما باز بدون حساب شتاب می‌کنم...
در حرف زدن...
در تصمیم گرفتن...
در پیام دادن...
در نظر خواستن...
در دوست داشتن...
در دوست داشتن تو...
در عاشق شدن...
در عاشق شدن تو...
من همیشه شتاب می‌کنم اما این بار در انتظار آمدنت سخت صبورم...
صبور در برابر اشک، صبور در برابر بغض، در برابر دوری...
صبری از جنس ایوب...

 

[Nafs_a]

آدم عجولی هستم.
شتاب می‌کنم و بلافاصله پشیمان می‌شوم، گاهی فکر میکنند سرکارشان گذاشته‌ام، یادم می‌آید یکی فکر می کرد دیوانه شده‌ام یا آدم بی‌ثباتی هستم، تعارض احساسات خوره می‌شود به جانم.
اما باز بدون حساب شتاب می‌کنم...
در حرف زدن...
در تصمیم گرفتن...
در پیام دادن...
در نظر خواستن...
در دوست داشتن...
در دوست داشتن تو...
در عاشق شدن...
در عاشق شدن تو...
من همیشه شتاب می‌کنم اما این بار در انتظار آمدنت سخت صبورم...
صبور در برابر اشک، صبور در برابر بغض، در برابر دوری...
صبری از جنس ایوب...

 

[حصار آبی]

دل، تنها عضو تپنده‌ی عالم، براستی چرا چنین معجزه‌ای تا این حد نزدیک به ما درست در وسط سینه‌یمان به سادگی آماج درد را می‌آفریند؟ چه شاد باشیم، چه اندوهگین، چه غمگین یا عاشق یا پر از احساسات متناقض؛ این عضو سرخ، در آخر درد می‌آفریند.
مانند مردی که به قدری دلش شکسته بود که لبخند بر صورتش نقشی فراموش شده داشت. ابروهایش جفت شده و دیدگانی تاریک و سوسوزن در زیرشان، غوغای درونش بودند. این مرد کم حرف میزد، کم معاشرت می‌کرد. عادت داشت هرروز از خانه بیرونوبرود و مسافتی را به راه رفتن بگذراند و دقایقی در نقطه‌ای به تماشای جمعیت بنشیند و بعد راه رفته را با افکاری خاموش و مبهم به خانه بازگردد. هدف خاصی غیر یاداوری شاید لحظاتی شاد یا بی اندازه غمگینش نداشت. این مرد نمی‌دانست تا چه حد دلشکسته‌است که...

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[Nafs_a]

بوی گلاب بدم می آید ، همون آب معدنی کفایت می کند... ،
نگید این رانی هلو دوست داشت ، سنگ قبرش رو با رانی بشوریمااا ،
نوچ میشه ، من از مورچه ها دل خوشی ندارم !


آقایون فامیل ، به خاطر من سه متر ریش نزارید !
خانوم های فامیل ، خواهشا بالای سر قبرم جیغ و داد نکنید ،
باور کنید من از همهمه و شلوغی بدم میومد ! مردم ، گناه که نکردم !


مراسم ختم من رو تو هیچ مسجدی نگیرید ،
راستی آخوند هم نیارید واسه فامیل ، دینی کلاس پنجم رو یادآوری کنه !!!


توی درایو E عکس دارم ، خوراک اعلامیه ،
عکس پرسنلی نزاریداا ، اونا جلب ترحم نمی کنه !


بعد از مرگم هنوز میت رو زمین مونده هارد کامپیوترم رو بزارید تو ماکروفر !
یه کاری کنید درایو D بیشتر بترکه ! من اندک آبرویی داشتم در این خانواده !!!


یه وقت ساندیس ماندیس...

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.