«جانم برای تو
آنگاه که میگویی سلام
و جدار سینهی من
با پنجههای آفتاب شکاف برمیدارد»
قبل از هر چیز، خودت با مشکل من با نویسندگی آشنایی اگه بدونی چقدر تلاش کردم متنش خوب در بیاد. هرچند به اون میزانی که دوست داشتم نتونستم سم بنویسم. در کل، اگه جایی کم و کسری هست به بزرگی خودت ببخش، همانا که خشم پدر خشم خدا و رضایت خدا رضایت اوست. منم که خم اومدن به ابروتو نمیخوام.
نمیدونم چه حکمتیه نبض زندگی همیشه توی دست اردیبهشتیا میزنه یه قشر خاص و درخشانی از زندگی من آدمای اردیبهشتیان. اگه بخوام مثل سبزیجات برات خواص تعیین کنم قبل از هر چیز انرژیبخشی رو میگفتم.
عرضم به حضور انورت...