- تاریخ ثبتنام
- 1/9/23
- ارسالیها
- 2,700
- پسندها
- 21,999
- امتیازها
- 48,373
- مدالها
- 35
عه خدانکنه بمونی برمقربون دلت برم که
بنده محبوب خدایی ملکه خانوم
ما هم خوشحالیم تو توی انجمن ما بینمون هستی![]()

شرمنده ی محبت تک تک شماها وانجمن هستم

عه خدانکنه بمونی برمقربون دلت برم که
بنده محبوب خدایی ملکه خانوم
ما هم خوشحالیم تو توی انجمن ما بینمون هستی![]()




) به خوبی توی ذهنم موندن.سلامی متقابل به جانان قشنگمسلام به روی ماه شما پریای عزیز![]()
عزیییزم خیلی ممنونم که خوندیش و نظر زیباتو بهم هدیه کردیاول بگم که من کلا فانتزی خون نیستم و تو این زمینه واقعاً کم تجربهم. تو انجمن هم جادوگران تئودور سومین رمان فانتزیه که خوندم. پس نظری که برات مینویسم فقط نظر دلیه و اصلا چیز تخصصی نیست![]()
قلم خوبی داری و نوع روایت مناسبی برای داستانت انتخاب کردی. راوی سوم شخص محدود با نثر ادبی به نظر راوی خوبیه. هم اطلاعات میده و هم مبهمات رو برامون نگه...
عررر عررر تنکیووو قشنگممم خیلی ذوق مرگم کردیاگه قابلیت چندواکنش بود حتما برای پارتات اینو میذاشتم.
یه دونه واکنش واقعا برای قلمت کمه.
خیلی زیبا بود واقعا لذت بردم. عالی عااالی
تخیلت حرف نداره اینکه بخوای یه چیزیو خلق کنی واقعا کار سادهای نیست و من بهت بابت داشتن چنین ذهن خلاقی تبرییییک میگم.
مثل پریها روی لوستر و نورانی بودنشون یا درختای پشمکی که نورانین. خیلی چیزاش واقعا عالی بود و از اونجایی که فکر میکنم توصیفات برای چنین ژانری حیاتیتر از بقیه ژانرهاست میتونم بگم توی این مورد خوب عمل کردی جز چند تا. مثلا اسم بعضی چیزها رو میاری ولی توضیحی درموردشون نمیدی و این باعث میشه...
سلااام به بزرگترین نویسندهی فانتزیسلوم
خسته نباشی نویسنده فانتزی
میدونی با هر لایکت زیر پارت رمانهام چقدر ذوق میکردم؟ اینکه نویسندهی مورد علاقم رمانم رو بخونه واقعا یکی از بهترین اتفاقاتی بود که برای من ممکن بود رخ بده.من همیشه نقدم رو با یه خرده سلیقهی شخصی قاطی میکنم پس اگه یه نمه شخصی شد خودت فاکتورگیریهای لازم رو به عمل بیار
تصمیم خوبی گرفتی که فانتزیت رو با ساختار و روایت خودت از...
سلااام به بزرگترین نویسندهی فانتزی
میدونی با هر لایکت زیر پارت رمانهام چقدر ذوق میکردم؟ اینکه نویسندهی مورد علاقم رمانم رو بخونه واقعا یکی از بهترین اتفاقاتی بود که برای من ممکن بود رخ بده.
و بله با سبک نوشتاری شما آشنام. با دل و جان شخصیتها رو به نمایش میگذارید و فضا رو همراه با رفتار کرکتر بیان میکنید.
راستش این ایده رو من توی ۱۳ سالگیم به تصویر کشیدم و بخش عمدهاش تخیلاتم بودند که دوست داشتم یه روز پرت بشم توی همچین دنیایی با دوستای خارجیم، و الان که ۲۰ سالم شده و تصمیم گرفتم این ایدهی بچگانه رو به رمان تبدیل کنم، خیلی از ارکانش رو تغییر دادم تا عمق رمان جدیتر و کمی بزرگسالانهتر به دست تینیجرها رقم بخوره، ولی سعی کردم بعضی از...