ENTP مجادله گر | ENTP

[Natanahi]

✨؛ entp : باشه ولی تا وقتی برام مهمی که هرچی میگم باهام مخالفت نکنی و الکی بحث راه نندازی

 

[Natanahi]

مکان امنِ entp تختش درحالی ـه که هر گوشَش پر شده از جاساز خوراکی های مختلف

 

[Natanahi]

؛ Entp : اجازه نمیدم هیچوقت احساس کنی که پشتت خالیه و برات از روزم حرف میزنم؟ پس دوستت دارم.

 

[Natanahi]

؛ entp : می‌خوای سافتم کنی ؟ درمورد علایقم بپرس و اگه سرشون پرحرف شدم بهم گوش بده. وقتی حوصلم سر میره بیا باهم برنامه بریزیم و یه کار باحال بکنیم. باهام بحثای جالب راه بنداز، واقعا دوستشون دارم. ساید غمگین خودم رو نشونت دادم حرفام گوش کن و بهم احساس راحتی بده، حس خوبی ـه که بتونی با یکی درمورد احساسات واقعیت صحبت کنی و بدونی که قضاوت نمی‌شی. وقتی می‌خوای یه شیطنتی انجام بدی هم خبرم کن دوتایی انجام بدیم

 

[Natanahi]

∗ . یه Entp وقتی ناراحته جلوی بقیه خودشو به اون راه میزنه تا فکر کنن حالش خوبه اما از درون خیلی اذیت میشه.

 

[Natanahi]

+ یه فکت رندوم درمورد entp بهم مي‌گي ؟
: باورت نمي‌شه چقدر مي‌تونه جلوي افراد نزديك زندگيش و غريبه ها دو فرد كاملا متفاوت باشه

 

[Natanahi]

؛ entp مشغول گوش دادن به آهنگ ببعی
درحالی که داره دوتا چیز کاملا بی ربط رو باهم ترکیب میکنه

 

[Natanahi]

ولی entp جوری میتونه همزمان که توی روت خوبه توی ذهنش بکشتت که حتی فکرشم نمیتونی بکنی.

 

[Natanahi]

✶ ؛ Entp : میدونی از دور همه فکر میکنن من اطرافم پر از آدمه و هیچوقت تنها نیستم، ولی من اکثرا احساس تنهایی میکنم.

 

[Kalŏn]

اگر entp یه افسانه ترسناک (شاید ترسناک) ژاپنی بود میشد :