- ارسالیها
- 4,870
- پسندها
- 77,371
- امتیازها
- 95,555
- مدالها
- 48
- نویسنده موضوع
- #11
بامداد نهم: هیولـاٰ
کسی رو داری بخاطرش بجنگی؟
من ندارم. من خیلی وقته که وقتی به آینه نگاه میکنم، من رو نمیبینم.
همتون، همهی شماهایی که دارید بخاطر «من» خودتون میجنگید، قراره وایسید جلوم و ساعتها تلاش کنید بهم بفهمونید که باید بجنگم ولی بینتیجهست.
نمیشه، نمیتونید!
من خیلی وقته که مرده، تموم شد. حالا منی نیست، فقط یه آدم تو آینهست. صبحها که بهش خیره میشم، یه هیولا میبینم. و من فقط همونو میشناسم!
من برای یه هیولا نمیجنگم.
حالا دوباره ازت میپرسم، کسی رو داری براش بجنگی؟
هیولایی که من میبینم، پر از زخمه. روی صورتش ردهای قرمزی هست که هیچوقت خوب نمیشه. خونابههاش همه رو منزجر میکنه. چشمهاش کاسهی خونه و یک فیلتر سیاهوسفید جلوی چشماشو گرفته که هیچچیز رنگیای...
کسی رو داری بخاطرش بجنگی؟
من ندارم. من خیلی وقته که وقتی به آینه نگاه میکنم، من رو نمیبینم.
همتون، همهی شماهایی که دارید بخاطر «من» خودتون میجنگید، قراره وایسید جلوم و ساعتها تلاش کنید بهم بفهمونید که باید بجنگم ولی بینتیجهست.
نمیشه، نمیتونید!
من خیلی وقته که مرده، تموم شد. حالا منی نیست، فقط یه آدم تو آینهست. صبحها که بهش خیره میشم، یه هیولا میبینم. و من فقط همونو میشناسم!
من برای یه هیولا نمیجنگم.
حالا دوباره ازت میپرسم، کسی رو داری براش بجنگی؟
هیولایی که من میبینم، پر از زخمه. روی صورتش ردهای قرمزی هست که هیچوقت خوب نمیشه. خونابههاش همه رو منزجر میکنه. چشمهاش کاسهی خونه و یک فیلتر سیاهوسفید جلوی چشماشو گرفته که هیچچیز رنگیای...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.