- ارسالیها
- 27
- پسندها
- 957
- امتیازها
- 4,690
- مدالها
- 5
- سن
- 20
- نویسنده موضوع
- #1
سلام. لطفا داستان زیر رو تا حدی که میتونید ادامه بدید. به چند نکته هم بسیار توجه کنید:
۱- اسپم ندید.
۲- لحن راوی رو تغییر ندید. (تغییر ژانر موردی نداره، فقط یهو از تخیلی تبدیل نشه به اجتماعی!)
۳- از اعمال منشوری و توصیفش خودداری کنید.
۴- اگر قراره شخصیتی اضافه کنید، لطفا طوری باشه که نفر بعدی بتونه شخصیت رو پرورش بده.
۵- موفق باشید!
(راوی سوم شخص)
...
در زمان های بسیار دور، کنار قصر آبیِ امپراطور فقید، دختری با برادر و همسر برادرش زندگی میکرد.
همه چیز خوب بود. روز ها روشن و چمن های دشت شاداب، اما آغاز تاریکی این زندگی زمانی بود که...
...
دوستان لطفا طوری باشه که داستان قفل نشه. ممنون از همراهیتون.
۱- اسپم ندید.
۲- لحن راوی رو تغییر ندید. (تغییر ژانر موردی نداره، فقط یهو از تخیلی تبدیل نشه به اجتماعی!)
۳- از اعمال منشوری و توصیفش خودداری کنید.
۴- اگر قراره شخصیتی اضافه کنید، لطفا طوری باشه که نفر بعدی بتونه شخصیت رو پرورش بده.
۵- موفق باشید!
(راوی سوم شخص)
...
در زمان های بسیار دور، کنار قصر آبیِ امپراطور فقید، دختری با برادر و همسر برادرش زندگی میکرد.
همه چیز خوب بود. روز ها روشن و چمن های دشت شاداب، اما آغاز تاریکی این زندگی زمانی بود که...
...
دوستان لطفا طوری باشه که داستان قفل نشه. ممنون از همراهیتون.