متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

دنباله دار اولین بار کی داستان نوشتی

  • نویسنده موضوع Dark night
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 18
  • بازدیدها 721
  • کاربران تگ شده هیچ

کوئوکا

رفیق جدید انجمن
سطح
9
 
ارسالی‌ها
50
پسندها
508
امتیازها
2,623
مدال‌ها
11
  • #11
وقتی کلاس شیشم بودم اسمش هم قالی باقالی بود :458071-43334d713ad235cc803ee5474567490d:
سر اینکه معلم گفت یه انشا تخیلی بنویسید این اسما امد تو ذهنم و نوشتم
عدس و لوبیا و لپه هم داشت داستان
ولی خب چون قلمم خوب نبود حس میکردم بچگونه (اون موقع توقع داشتم بزرگ ترا هم بخونن:smoke:) است نصف ولش کردم
اعتراف میکنم نصفشو از روی قسمت های مختلف انشرلی نوشتم همون دیالوگ ها همون خونه ها:108::sarcastic::sarcastic::sarcastic:
 
امضا : کوئوکا

رایکا

مدیر بازنشسته
سطح
11
 
ارسالی‌ها
523
پسندها
1,326
امتیازها
9,073
مدال‌ها
16
سن
21
  • #12
اولین بار 12 سالم بود که یه رمان حدود 200 صفحه ای نوشتم ..:shout: میتونم بگم سال ها بعد ک دوباره خوندمش در یک کلام افتضااااح بود و خوشحالم الان گم شده و دیگ ازش خبری نیست .. :vava: ولی خب نقطه عطفم همین رمان بود که باعث شد کم کم قلمم بهتر شه و بتونم چند تا رمان دیگه هم بنویسم ..اون چندتا رمانی که بعد این رمان نوشتم خیلی خوب از اب در اومد ولی اون زمانم تل و این چیزا زیاد باب نبود که بخوام مثلا پارت بزارم هر پارتی که مینوشتم میبردم مد و دوستام میخوندن و کلی ام تشویق میکردن ک ادامه بدم ..:979:
 

.Delvin.

نو ورود
سطح
8
 
ارسالی‌ها
30
پسندها
764
امتیازها
6,248
مدال‌ها
7
  • #13
اولین بار تو کلاس شیشم با دو تا از دوستام شروع به نوشتن کردم.
اما وقتی تابستون می‌اومد دفتر رمان گم می‌شد تا باز از اول بنویسیم خب این عمل تا سه سال انجام شد.
بعدش که با انجمن های رمان نویسی اشنا شدم تصمیم گرفتیم که همون رمان رو بذاریم تو نت...

واییییی به خیال خودن بهترین رمان بود. اما وقتی که نقد شد نابود شدم :458117-cd0129aac93e0e7447971192287dba7d:
 

مارینا آروین

کاربر انجمن
سطح
9
 
ارسالی‌ها
444
پسندها
1,940
امتیازها
12,213
مدال‌ها
9
  • #14
هیچوقت
 
امضا : مارینا آروین
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] Seta~

dark dreamer

رفیق جدید انجمن
سطح
3
 
ارسالی‌ها
58
پسندها
223
امتیازها
1,023
مدال‌ها
4
  • #15
۱۲ سالم بود
فوق العاده افتضاح نوشتم
 
امضا : dark dreamer
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] Seta~

•|DADA BUG|•

کاربر فعال
سطح
20
 
ارسالی‌ها
743
پسندها
8,454
امتیازها
30,873
مدال‌ها
21
سن
19
  • محروم
  • #16
گفتن بعد زبون باز کردن
نوشتن بعد نوشتن یادگرفتن
انتشارش تو پنج شیش سالگیم؛ دادم به دوستم
جلدشم از جنس جلد کتاب درسیم بود:22:

+ اصلنم افتضاح نبود شاهکار بود با نقاشیای خوشگل زیرش
 
آخرین ویرایش
امضا : •|DADA BUG|•

ᎴᏋᏝᏗᏒᏗᎷ

کاربر حرفه‌ای
سطح
31
 
ارسالی‌ها
2,524
پسندها
20,067
امتیازها
48,373
مدال‌ها
34
  • #17
اولین بار دوران دبستان کلاس سوم
دومین بار یک کتاب داستان کوچیک که برگه هاش جلدش متن وتصاویر داخل صفحات همه کارخودم بود کلاس هفتم.
 

دردانه. ع.

کاربر فعال
سطح
20
 
ارسالی‌ها
1,378
پسندها
10,694
امتیازها
30,873
مدال‌ها
18
  • #18
اولین بار پونزده سالگی
یه رمان نوشتم ترکیبی از عشق و انتقام( دو تا عاشق تقاص اعمال نسل قبلشون رو میدادن)
با اعتمادبنفس هم به یک نفر متخصص نشون دادم با اجازه بهم گفت به درد نمیخوره چون علت رفتار اشخاص مشخص نیست(برای خودم مشخص بود ها اما برای بقیه نه:big-grin:)

نسخه اولیه رو نگه داشتم به عنوان یادگاری؛ ولی اصلا سراغ بازنویسیش نمیرم ولی یه قسمت از شخصیتهاش رو برداشتم بردم داخل یه ایده دیگه
 
امضا : دردانه. ع.

Fateme Amade

پرسنل مدیریت
سرپرست تالار
سطح
16
 
ارسالی‌ها
2,753
پسندها
7,582
امتیازها
30,973
مدال‌ها
27
  • مدیر
  • #19
خیلی نوشتم اما فکر کنم‌ اولینش برای کلاس دوم ابتداییم بود.
معلممون یه سری تصویر اردک داد ما داستانشو نوشتیم. اسمش رو هم گذاشتم جوجه اردک کوچولو:grinning-face-with-sweat:
 
امضا : Fateme Amade

موضوعات مشابه

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 0, کاربر: 0, مهمان: 0)

عقب
بالا