تمام مکالمات من و بابام در طی سال:
«بیا ببین این گوشی من چشه
بزن اخبار گوش کنیم
بزن ۳
چراغا رو خاموش کن
خونه سرد شد کولرو خاموش کن
چشات در نیومد پای لپ تاپ؟»
از دانشگاه برمی گشتم، تو تاکسی نشسته بودم، دوتا آقای مسن هم عقب نشسته بودن.
نزدیک پیاده شدنشون یکی به اون یکی گفت:
به خدا اگه بذارم دست تو جیبت بکنی! من حساب می کنم…
بعد از راننده پرسید: ببخشید چقدر شد؟
راننده: هزار تومن
یهو یارو برگشت به راننده گفت: آدمی؟!
راننده گفت: جان؟
مرد: گفتم آدمی یا نه؟
راننده گفت: حرف دهنتو بهم درست صحبت کن!
یارو دوباره گفت: نه… آدمی؟؟!
راننده هم با عصبانیت ترمز کرد برگشت عقب گفت: نه… فقط تو آدمی!
یارو گفت: یعنی چی؟ من می گم آدمی هزار تومن یا دوتاییمون با هم هزار تومن!
طرف توی پروفایلش نوشته غذای مورد علاقه م فقط استیک ریزوتو و اسپاگتی بولونزو و کمی مارتینی
بعد خبر رسیده یه جا نذری میدادن
قابلمه ی یکی خورده تو سر این و الآن سه روزه تو کماست.
تو خیابون با دوستم نشسته بودیم رو کاپوت یه بنزه
.بعد دختره اومد گفت : آقا ماشینتون خراب میشه ها ، کاپوتش فرو میره !
منم گفتم : نترس خانم یکی دیگه میخریم ؛ جایی میرید برسونمتون ؟
بعد یه نگاه بهمون کرد در بنزو باز کرد گازشو گرفت رفت !
مام سینه خیز اومدیم تا خونه|: