متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

دنباله دار مشاعره…

  • نویسنده موضوع Sanaz.ranjbar
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 114
  • بازدیدها 2,628
  • کاربران تگ شده هیچ

Sanaz.ranjbar

نو ورود
سطح
6
 
ارسالی‌ها
35
پسندها
475
امتیازها
2,623
مدال‌ها
6
  • نویسنده موضوع
  • #11
من از چشم تو ای ساقی خراب افتاده ام لیکن
بلایی کز حبیب اید هزارش مرحبا گفتم

حافظ
من آن دیدن نمی‌خواهم که بینی سویِ غیر،اول
اگر آگه نباشد او، نظر سوی من اندازی…

«رفیعی کاشانی»
 
امضا : Sanaz.ranjbar

m.sina

کاربر خبره
سطح
14
 
ارسالی‌ها
3,517
پسندها
7,132
امتیازها
35,773
مدال‌ها
16
  • #12
من آن دیدن نمی‌خواهم که بینی سویِ غیر،اول
اگر آگه نباشد او، نظر سوی من اندازی…

«رفیعی کاشانی»
ک لحظه نخور حسرت آن را که نداری
راضی به همین چند قلم مال خودت باش

دنبال کسی باش که دنبال تو باشد
اینگونه اگر نیست به دنبال خودت باش

اقبال
 
امضا : m.sina
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] MOHE&A

Sanaz.ranjbar

نو ورود
سطح
6
 
ارسالی‌ها
35
پسندها
475
امتیازها
2,623
مدال‌ها
6
  • نویسنده موضوع
  • #13
ک لحظه نخور حسرت آن را که نداری
راضی به همین چند قلم مال خودت باش

دنبال کسی باش که دنبال تو باشد
اینگونه اگر نیست به دنبال خودت باش

اقبال
شرح اين آتش جانسوز نگفتن تا کی؟
سوختم، سوختم اين راز نهفتن تا کی؟

«وحشی‌بافقی»
 
امضا : Sanaz.ranjbar

Sanaz.ranjbar

نو ورود
سطح
6
 
ارسالی‌ها
35
پسندها
475
امتیازها
2,623
مدال‌ها
6
  • نویسنده موضوع
  • #14
ک لحظه نخور حسرت آن را که نداری
راضی به همین چند قلم مال خودت باش

دنبال کسی باش که دنبال تو باشد
اینگونه اگر نیست به دنبال خودت باش

اقبال
:)))
 
امضا : Sanaz.ranjbar
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] m.sina

Fateme Amade

پرسنل مدیریت
سرپرست تالار
سطح
16
 
ارسالی‌ها
2,593
پسندها
7,400
امتیازها
30,973
مدال‌ها
27
  • مدیر
  • #15
شرح اين آتش جانسوز نگفتن تا کی؟
سوختم، سوختم اين راز نهفتن تا کی؟

«وحشی‌بافقی»
یک بار حرف روی توام بر زبان گذشت
چون غنچه میدمد ز لبم بوی جان هنوز

عاشق اصفهانی
 
امضا : Fateme Amade

m.sina

کاربر خبره
سطح
14
 
ارسالی‌ها
3,517
پسندها
7,132
امتیازها
35,773
مدال‌ها
16
  • #16
یک بار حرف روی توام بر زبان گذشت
چون غنچه میدمد ز لبم بوی جان هنوز

عاشق اصفهانی
ز کوی دوست مرا ناگزیر خواهد بود
وگر گذر همه بر تیغ و تیر خواهد بود

از آب دیده من در میان منزل دوست
به هر طرف که روی آبگیر خواهد بود

همام تبریزی
 
امضا : m.sina

Fateme Amade

پرسنل مدیریت
سرپرست تالار
سطح
16
 
ارسالی‌ها
2,593
پسندها
7,400
امتیازها
30,973
مدال‌ها
27
  • مدیر
  • #17
ز کوی دوست مرا ناگزیر خواهد بود
وگر گذر همه بر تیغ و تیر خواهد بود

از آب دیده من در میان منزل دوست
به هر طرف که روی آبگیر خواهد بود

همام تبریزی
دیده ی سیر است مرا جان دلیر است
زهره شیر است مرا زهره ی تابنده شدم

مولوی
 
امضا : Fateme Amade
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] m.sina

m.sina

کاربر خبره
سطح
14
 
ارسالی‌ها
3,517
پسندها
7,132
امتیازها
35,773
مدال‌ها
16
  • #18
دیده ی سیر است مرا جان دلیر است
زهره شیر است مرا زهره ی تابنده شدم

مولوی
ماییم که از بادهٔ بی‌جام خوشیم
هر صبح منوریم و هر شام خوشیم

گویند سرانجام ندارید شما
ماییم که بی هیچ سرانجام خوشیم

مولانا
 
امضا : m.sina

Sanaz.ranjbar

نو ورود
سطح
6
 
ارسالی‌ها
35
پسندها
475
امتیازها
2,623
مدال‌ها
6
  • نویسنده موضوع
  • #19
ماییم که از بادهٔ بی‌جام خوشیم
هر صبح منوریم و هر شام خوشیم

گویند سرانجام ندارید شما
ماییم که بی هیچ سرانجام خوشیم

مولانا
من آن ستارۀنامرئی‌ام که دیده نشد
صدای گریۀ تنهاییش شنیده نشد
من آن شهاب شرار آشنای شعله‌ورم
که جز برای زمین‌خوردن آفریده نشد

«محمد سلمانی»​
 
امضا : Sanaz.ranjbar
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] m.sina

m.sina

کاربر خبره
سطح
14
 
ارسالی‌ها
3,517
پسندها
7,132
امتیازها
35,773
مدال‌ها
16
  • #20
من آن ستارۀنامرئی‌ام که دیده نشد
صدای گریۀ تنهاییش شنیده نشد
من آن شهاب شرار آشنای شعله‌ورم
که جز برای زمین‌خوردن آفریده نشد

«محمد سلمانی»​
منع مهر غیر نتوان کرد یار خویش را
هر که باشد، دوست دارد دوستار خویش را

هر نگاهی از پی کاریست بر حال کسی
عشق می‌داند نکو آداب کار خویش را
 
امضا : m.sina

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 0, کاربر: 0, مهمان: 0)

عقب
بالا