دنباله دار مشاعره…

  • نویسنده موضوع Sanaz.ranjbar
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 114
  • بازدیدها 2,104
  • کاربران تگ شده هیچ

Fateme Amade

سرپرست فرهنگ و هنر + نویسنده افتخاری
پرسنل مدیریت
سرپرست تالار
تاریخ ثبت‌نام
18/4/21
ارسالی‌ها
2,111
پسندها
6,773
امتیازها
28,973
مدال‌ها
23
سطح
13
 
  • مدیر
  • #21
منع مهر غیر نتوان کرد یار خویش را
هر که باشد، دوست دارد دوستار خویش را

هر نگاهی از پی کاریست بر حال کسی
عشق می‌داند نکو آداب کار خویش را
ای نسیم سحر آرامگه یار کجاست
منزل آن مه عاشق کش عیار کجاست
 
امضا : Fateme Amade
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] m.sina

m.sina

کاربر سایت
کاربر خبره
تاریخ ثبت‌نام
10/8/20
ارسالی‌ها
3,110
پسندها
6,323
امتیازها
33,273
مدال‌ها
16
سطح
13
 
  • #22
ای نسیم سحر آرامگه یار کجاست
منزل آن مه عاشق کش عیار کجاست
تندرستان را نباشد درد ریش
جز به همدردی نگویم درد خویش

گفتن از زنبور بی حاصل بود
با یکی در عمر خود ناخورده نیش
 
امضا : m.sina

Sanaz.ranjbar

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
31/3/21
ارسالی‌ها
35
پسندها
473
امتیازها
2,623
مدال‌ها
6
سطح
5
 
  • نویسنده موضوع
  • #23
تندرستان را نباشد درد ریش
جز به همدردی نگویم درد خویش

گفتن از زنبور بی حاصل بود
با یکی در عمر خود ناخورده نیش
ش*ر..ابِ تلخ می‌خواهم که مردافکن بُوَد زورش
که تا یک دَم بیاسایم ز دنیا و شر و شورش
سِماطِ دَهرِ دون پرور ندارد شهدِ آسایش
مَذاقِ حرص و آز ای دل، بشو از تلخ و از شورَش

«حافظ»
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Sanaz.ranjbar
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] m.sina

m.sina

کاربر سایت
کاربر خبره
تاریخ ثبت‌نام
10/8/20
ارسالی‌ها
3,110
پسندها
6,323
امتیازها
33,273
مدال‌ها
16
سطح
13
 
  • #24
ش*ر..ابِ تلخ می‌خواهم که مردافکن بُوَد زورش
که تا یک دَم بیاسایم ز دنیا و شر و شورش
سِماطِ دَهرِ دون پرور ندارد شهدِ آسایش
مَذاقِ حرص و آز ای دل، بشو از تلخ و از شورَش

«حافظ»
شب و گيسوی تو تا باز به هم پيوستند
من به شبگردی اين شهر سياه آمده ام
اين همه تند مرو شعر مرا خسته مکن
من که در هر غزلم سوی تو راه آمده ام

فريدون مشيری
 
امضا : m.sina

Sanaz.ranjbar

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
31/3/21
ارسالی‌ها
35
پسندها
473
امتیازها
2,623
مدال‌ها
6
سطح
5
 
  • نویسنده موضوع
  • #25
شب و گيسوی تو تا باز به هم پيوستند
من به شبگردی اين شهر سياه آمده ام
اين همه تند مرو شعر مرا خسته مکن
من که در هر غزلم سوی تو راه آمده ام

فريدون مشيری
من آن گلبرگ مغرورم که می میرم ز بی آبی
ولی با ذلت و خواری پی شبنم نمی گردم
چه شیرین است، اندوهش! غمش! دردش! جراحاتش!
شفایم را نمی خواهم،پی مرهم نمی گردم

«محسن نظری»
 
امضا : Sanaz.ranjbar
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] m.sina

m.sina

کاربر سایت
کاربر خبره
تاریخ ثبت‌نام
10/8/20
ارسالی‌ها
3,110
پسندها
6,323
امتیازها
33,273
مدال‌ها
16
سطح
13
 
  • #26
من آن گلبرگ مغرورم که می میرم ز بی آبی
ولی با ذلت و خواری پی شبنم نمی گردم
چه شیرین است، اندوهش! غمش! دردش! جراحاتش!
شفایم را نمی خواهم،پی مرهم نمی گردم

«محسن نظری»
مرا به بوی خوشت جان ببخش و زنده بدار
که از تو چیزی از این بیش‌تر نمی‌خواهم

اگرچه وسوسه‌ی دیدنت همیشگی است
که هیچ وسوسه را، این‌قدر نمی‌خواهم

حسین منزوی
 
امضا : m.sina

Sanaz.ranjbar

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
31/3/21
ارسالی‌ها
35
پسندها
473
امتیازها
2,623
مدال‌ها
6
سطح
5
 
  • نویسنده موضوع
  • #27
مرا به بوی خوشت جان ببخش و زنده بدار
که از تو چیزی از این بیش‌تر نمی‌خواهم

اگرچه وسوسه‌ی دیدنت همیشگی است
که هیچ وسوسه را، این‌قدر نمی‌خواهم

حسین منزوی
من این نکته گیرم که باور نکردم
ندیدم که قویی به صحرا بمیرد
چو روزی به آغوش دریا برآمد
شبی هم ز آغوش دریا بمیرد
تو دریای من بودی آغوش باز کن
که می‌خواهد این قوی زیبا بمیرد

«مهدی حمیدی‌شیرازی»
 
امضا : Sanaz.ranjbar
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] m.sina

m.sina

کاربر سایت
کاربر خبره
تاریخ ثبت‌نام
10/8/20
ارسالی‌ها
3,110
پسندها
6,323
امتیازها
33,273
مدال‌ها
16
سطح
13
 
  • #28
من این نکته گیرم که باور نکردم
ندیدم که قویی به صحرا بمیرد
چو روزی به آغوش دریا برآمد
شبی هم ز آغوش دریا بمیرد
تو دریای من بودی آغوش باز کن
که می‌خواهد این قوی زیبا بمیرد

«مهدی حمیدی‌شیرازی»
دیدار تو گر صبح ابد هم دهدم دست
من سرخوشم از لذت این چشم به راهی

ای عشق تو را دارم و دارای جهانم
همواره تویی هر چه تو گویی و تو خواهی

فریدون مشیری
 
امضا : m.sina

Sanaz.ranjbar

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
31/3/21
ارسالی‌ها
35
پسندها
473
امتیازها
2,623
مدال‌ها
6
سطح
5
 
  • نویسنده موضوع
  • #29
دیدار تو گر صبح ابد هم دهدم دست
من سرخوشم از لذت این چشم به راهی

ای عشق تو را دارم و دارای جهانم
همواره تویی هر چه تو گویی و تو خواهی

فریدون مشیری
یار با ما بی‌وفایی می‌کند
بی‌گناه از من جدایی می‌کند
شمع جانم را بکشت آن بی‌وفا
جای دیگر روشنایی می‌کند

«سعدی»
 
امضا : Sanaz.ranjbar
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] m.sina

m.sina

کاربر سایت
کاربر خبره
تاریخ ثبت‌نام
10/8/20
ارسالی‌ها
3,110
پسندها
6,323
امتیازها
33,273
مدال‌ها
16
سطح
13
 
  • #30
یار با ما بی‌وفایی می‌کند
بی‌گناه از من جدایی می‌کند
شمع جانم را بکشت آن بی‌وفا
جای دیگر روشنایی می‌کند

«سعدی»
دلم چون صخره محکم بود اما عشق کاری کرد
که این ویرانه مدتهاست محتاج مرمت هاست

سجاد سامانی
 
امضا : m.sina

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 0, کاربر: 0, مهمان: 0)

عقب
بالا