دفتر درد و دل دفتر | دفتر درد و دل کاربر ف.سین

  • نویسنده موضوع FATEMEH ASADYAN
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 71
  • بازدیدها 2,586
  • کاربران تگ شده هیچ

F.Śin

کاربر فعال
کاربر فعال
تاریخ ثبت‌نام
13/1/18
ارسالی‌ها
1,249
پسندها
17,019
امتیازها
38,073
مدال‌ها
24
سن
21
سطح
25
 
  • #71
794D361D-6691-4811-A3DB-A23550199EB5.jpeg
اگه همه‌ی آدما، یه‌بار، فقط یه‌بار تصمیم می‌گرفتن توی همون لحظه زندگی کنن، شاید درصد امید به زندگی بالاتر می‌رفت.
زندگی توی لحظه این‌طوریه که اگه واقعاً داره بهت خوش می‌گذره، فکر دیروز و فردا نکنی. اینطوریه که اگه داری لبخند می‌زنی، یهو وسطش یادِ اون غمه که همیشه سعی داری پنهانش کنی، نیفتی. اینطوریه که بدون هیچ‌ سانسوری، احساس واقعیِ اون لحظه‌ت رو بیان کنی یا نشون بدی یا کاری که دوست داری رو ورای درست و غلط بودن، انجام بدی. کلی اینطوریه که...

دخترِ بازیگوش درونم، امروز خیلی نتونست توی لحظه زندگی کنه اما همون بعضی ثانیه‌ها... حسِ قشنگی داد. اونجا که تصمیم گرفتم به‌دور از درست و غلط بودن، پا شم برم با بچه‌ها قایم‌باشک بازی یا...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : F.Śin

F.Śin

کاربر فعال
کاربر فعال
تاریخ ثبت‌نام
13/1/18
ارسالی‌ها
1,249
پسندها
17,019
امتیازها
38,073
مدال‌ها
24
سن
21
سطح
25
 
  • #72
2BF0AEC8-3A38-4A31-BB8B-E16581E7A617.jpeg
واسه شما تا حالا پیش اومده؟
که دلت بخواد از شب، یه قسمت‌هاییش حذف شه؟ مثلاً تا همونجا که میری توی رخت‌خواب، اوکیه؛ ولی بعدش دیگه نباشه. بعد دیگه لازم نیست یه عالمه فکر کنی، رفتار آدم‌ها رو تجزیه و تحلیل کنی، یادِ روزای دورت بیفتی، یادِ کارایی که نباید توی روز انجام می‌دادی یا حرف‌هایی که باید می‌زدی و نزدی... یادِ چیزایی که نداری نیفتی یا چیزایی که دوست داری داشته‌باشی‌شون اما شرایط دست و پاتو بسته.
این قسمت از شب، همین فاصله‌ای که سرت روی بالشه تا جایی‌که چشم‌هات بسته می‌شن و دیگه هیچی نمی‌فهمی... این فاصله، برای من بعضی وقتا خیلی سخت می‌گذره.
کاش یادمون نره این لحظه‌ها رو... بعضی تجربه‌ها، باید یادت بمونه که دیگه از اون قسمتا،...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : F.Śin
عقب
بالا