F FakhTeh مدیر بازنشسته سطح 40 ارسالی‌ها 3,956 پسندها 41,838 امتیازها 71,671 مدال‌ها 36 16/5/24 #51 امضا : FakhTeh
F FakhTeh مدیر بازنشسته سطح 40 ارسالی‌ها 3,956 پسندها 41,838 امتیازها 71,671 مدال‌ها 36 16/5/24 #52 امضا : FakhTeh
F FakhTeh مدیر بازنشسته سطح 40 ارسالی‌ها 3,956 پسندها 41,838 امتیازها 71,671 مدال‌ها 36 2/6/24 #53 «او شیفته‌ی خودش بود؛ شیفته‌ی کسی که کار درست را انجام می‌داد و شیفته‌ی زخم‌هایی که برای انجام آن خورده بود.» امضا : FakhTeh
«او شیفته‌ی خودش بود؛ شیفته‌ی کسی که کار درست را انجام می‌داد و شیفته‌ی زخم‌هایی که برای انجام آن خورده بود.»
F FakhTeh مدیر بازنشسته سطح 40 ارسالی‌ها 3,956 پسندها 41,838 امتیازها 71,671 مدال‌ها 36 4/6/24 #54 «امیدوارم شب با تو مهربان باشد، تو که روز در فرسودنت کم نگذاشت.» امضا : FakhTeh
F FakhTeh مدیر بازنشسته سطح 40 ارسالی‌ها 3,956 پسندها 41,838 امتیازها 71,671 مدال‌ها 36 6/6/24 #55 برای این همه اضطراب می‌توانستم بهانه‌ای بتراشم اما این چیز این چیز که خودش را معرفی نمی‌کند به هم سنجاق کرده بال‌هایم را تا آسمان وقتی کسی ناگهان صدایم می‌زند از دستم بیوفتد مثل سینی چای امضا : FakhTeh
برای این همه اضطراب می‌توانستم بهانه‌ای بتراشم اما این چیز این چیز که خودش را معرفی نمی‌کند به هم سنجاق کرده بال‌هایم را تا آسمان وقتی کسی ناگهان صدایم می‌زند از دستم بیوفتد مثل سینی چای
F FakhTeh مدیر بازنشسته سطح 40 ارسالی‌ها 3,956 پسندها 41,838 امتیازها 71,671 مدال‌ها 36 6/6/24 #56 فرزندی بودم از فرزندان والدینم نه حرفی برای گفتن پیدا کردم نه چیزی برای خواستن حتی لبخندهای خودم آنطور که باید مهربان نبودند با من و هر کسی که دست بر شانه‌ام گذاشت از ایمانم تکه‌ای بزرگ را کند و با خود برد امضا : FakhTeh
فرزندی بودم از فرزندان والدینم نه حرفی برای گفتن پیدا کردم نه چیزی برای خواستن حتی لبخندهای خودم آنطور که باید مهربان نبودند با من و هر کسی که دست بر شانه‌ام گذاشت از ایمانم تکه‌ای بزرگ را کند و با خود برد
F FakhTeh مدیر بازنشسته سطح 40 ارسالی‌ها 3,956 پسندها 41,838 امتیازها 71,671 مدال‌ها 36 6/6/24 #57 من حریصم هم می‌خواهم شاخه باشم هم آتش اما شاخه‌ام فقط می‌شکنم و می‌پذیرم که اگر سوختم لبخند را مثل پماد بمالم به صورتم امضا : FakhTeh
من حریصم هم می‌خواهم شاخه باشم هم آتش اما شاخه‌ام فقط می‌شکنم و می‌پذیرم که اگر سوختم لبخند را مثل پماد بمالم به صورتم
F FakhTeh مدیر بازنشسته سطح 40 ارسالی‌ها 3,956 پسندها 41,838 امتیازها 71,671 مدال‌ها 36 6/6/24 #58 حالم خوب است آخرین کشیده‌ای که خوردم اما طوری خردم کرد که اگر نخواهی ببینی‌ام هر تکه‌ام را می‌توانم در گوشه‌ای پنهان کنم - حسین صفا امضا : FakhTeh
حالم خوب است آخرین کشیده‌ای که خوردم اما طوری خردم کرد که اگر نخواهی ببینی‌ام هر تکه‌ام را می‌توانم در گوشه‌ای پنهان کنم - حسین صفا
F FakhTeh مدیر بازنشسته سطح 40 ارسالی‌ها 3,956 پسندها 41,838 امتیازها 71,671 مدال‌ها 36 17/6/24 #59 «چند سقوط عزیزم؟» امضا : FakhTeh
