متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

کتابخانه کاربران کتابخانه جانان.م | کاربر انجمن یک رمان

  • نویسنده موضوع SparK
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 9
  • بازدیدها 349
  • کاربران تگ شده هیچ

SparK

مدیر بازنشسته
سطح
21
 
ارسالی‌ها
423
پسندها
10,230
امتیازها
27,613
مدال‌ها
22
  • نویسنده موضوع
  • #1
این تاپیک متعلق به این تاپیک متعلق به دلبـر که جان فرسود از او _Janan_ است

604704



در این تاپیک فقط این کاربر میتواند با توجه به قوانین نظر، نقد، بررسی و متن کتابی را ارسال کند.
قوانین کتابخانه کابران
درخواست ایجاد کتابخانه
 

دلبـر که جان فرسود از او

نویسنده انجمن
سطح
39
 
ارسالی‌ها
948
پسندها
44,094
امتیازها
58,773
مدال‌ها
26
سن
28
  • #2
سلام به تویی که از این‌جا میگذری :)

من از همون بچگی عاشق کتاب‌ها بودم. بیشتر از هر موضوعی ادبیات داستانی من رو جذب می‌کنه و بیشتر از هر ژانری من عاشق داستان‌هایی هستم که واقع‌گرا باشن. به نظرم زیباست وقتی آدمی با مرزهای خیال و در قالب قصه‌گویی از دغدغه و درد صحبت می‌کنه.
صحبت کردن در مورد داستان‌ها هم مثل کتاب خوندن برام لذت بخشه. اینجوری شد که تا چشمم به کتابخونه افتاد، با خودم گفتم چه فکر خوبی بوده و من هم باید یکی داشته باشم :)
از کتاب‌های خوبی که خوندم می‌نویسم. کتاب‌های خوب حقشونه که معرفی بشن.

پی‌نوشت: اگه کتابی که در موردش نوشتم رو خوندید و مثل من دوستش داشتید یا نظرتون مخالف منه، خیلی خوشحالم می‌کنید اگه در موردش باهام صحبت کنید :)
 

دلبـر که جان فرسود از او

نویسنده انجمن
سطح
39
 
ارسالی‌ها
948
پسندها
44,094
امتیازها
58,773
مدال‌ها
26
سن
28
  • #3
به عنوان اولین کتاب، می‌خوام از آخرین کتابی که خوندم شروع کنم. چون هنوز هم فکرم درگیرشه.

هزار خورشید تابان (A Thousand Splendid Suns)
اثر خالد حسینی
به ترجمه‌ی غزاله سبزیان
از انتشارات آتیسا

اول از اخلاق خاص خودم بگم که اصلاً بهش افتخار نمی‌کنم. من متأسفانه نسبت به کتابی که خیلی در موردش صحبت بشه گارد دارم. یعنی یه چیزی که یهو خیلی ترند بشه، برام جذاب نیست و احساس می‌کنم نمی‌تونه راضیم کنه. نمونه‌ش کتاب‌هایی مثل بیشعوری، دختری که رهایش کردی، ملت عشق، کیمیاگر و... (هیچ کدوم رو نخوندم جز بیشعوری که اونم برای یه همخوانی گروهی بود و بعد از خوندنش به این نتیجه رسیدم که نخوندنش کار درستی بود.)
خب اینو گفتم که بگم چرا «هزار خورشید تابان» رو تا حالا نخونده بودم. اثر...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش

دلبـر که جان فرسود از او

نویسنده انجمن
سطح
39
 
ارسالی‌ها
948
پسندها
44,094
امتیازها
58,773
مدال‌ها
26
سن
28
  • #4
به عنوان اولین کتاب، می‌خوام از آخرین کتابی که خوندم شروع کنم. چون هنوز هم فکرم درگیرشه.

هزار خورشید تابان (A Thousand Splendid Suns)
اثر خالد حسینی
به ترجمه‌ی غزاله سبزیان
از انتشارات آتیسا

اول از اخلاق خاص خودم بگم که اصلاً بهش افتخار نمی‌کنم. من متأسفانه نسبت به کتابی که خیلی در موردش صحبت بشه گارد دارم. یعنی یه چیزی که یهو خیلی ترند بشه، برام جذاب نیست و احساس می‌کنم نمی‌تونه راضیم کنه. نمونه‌ش کتاب‌هایی مثل بیشعوری، دختری که رهایش کردی، ملت عشق، کیمیاگر و... (هیچ کدوم رو نخوندم جز بیشعوری که اونم برای یه همخوانی گروهی بود و بعد از خوندنش به این نتیجه رسیدم که نخوندنش کار درستی بود.)
خب اینو گفتم که بگم چرا «هزار خورشید...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

دلبـر که جان فرسود از او

نویسنده انجمن
سطح
39
 
ارسالی‌ها
948
پسندها
44,094
امتیازها
58,773
مدال‌ها
26
سن
28
  • #5
به عنوان دومین کتابی که می‌خوام معرفی کنم یه عاشقانه‌ی کلاسیک رو در نظر گرفتم:

قصر آبی (the blue castle)
اثر ال. ام. مونتگمری
به ترجمه‌ی محمد حسام برجیسیان
از انتشارات قدیانی

لوسی مود مونتگمری رو احتمالاً با مشهورترین اثرش یعنی آنه شرلی در گرین گیبلز بشناسید. مونتگمری از برجسته‌ترین نویسندگان کانداست. نویسنده‌ی پرکاری که آثار زیادی از جمله مجوعه‌ها، رمان‌های مستقل، داستان‌های کوتاه و مجموعه‌ی اشعار از اون به جا مونده.
قصر آبی یکی از رمان‌های مستقلشه در مورد دختری به اسم ولنسی استرلینگ.
آثار کلاسیک عاشقانه، سرراستن. پیچیدگی متنی یا پیچش سخت پیرنگ ندارن. روایت دلدادگی دو نفر هستن که معمولا با پسرهای پولدار، خوشتیپ، نجیب‌زاده و دخترهای خوشگل و سرزنده طرفیم.
قصر...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش

دلبـر که جان فرسود از او

نویسنده انجمن
سطح
39
 
ارسالی‌ها
948
پسندها
44,094
امتیازها
58,773
مدال‌ها
26
سن
28
  • #6
به عنوان دومین کتابی که می‌خوام معرفی کنم یه عاشقانه‌ی کلاسیک رو در نظر گرفتم:

قصر آبی (the blue castle)
اثر ال. ام. مونتگمری
به ترجمه‌ی محمد حسام برجیسیان
از انتشارات قدیانی

لوسی مود مونتگمری رو احتمالاً با مشهورترین اثرش یعنی آنه شرلی در گرین گیبلز بشناسید. مونتگمری از برجسته‌ترین نویسندگان کانداست. نویسنده‌ی پرکاری که آثار زیادی از جمله مجوعه‌ها، رمان‌های مستقل، داستان‌های کوتاه و مجموعه‌ی اشعار از اون به جا مونده.
قصر آبی یکی از رمان‌های مستقلشه در مورد دختری به اسم ولنسی استرلینگ.
آثار کلاسیک عاشقانه، سرراستن. پیچیدگی متنی یا پیچش سخت پیرنگ ندارن. روایت دلدادگی دو نفر هستن که معمولا با پسرهای پولدار،...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش

دلبـر که جان فرسود از او

نویسنده انجمن
سطح
39
 
ارسالی‌ها
948
پسندها
44,094
امتیازها
58,773
مدال‌ها
26
سن
28
  • #7
برای این که به ژانرها یه کم تنوع بدیم، این دفعه یه کتاب طنز رو برای معرفی در نظر گرفتم.

چگونه با پدرت آشنا شدم.
اثر مونا زارع
از نشر چشمه

اگه اسم این کتاب شما رو هم به یاد اون سریال معروف How I Met Your Mather انداخت، باید بگم که خیلی هم بی‌راه نیست.
چگونه با پدرت آشنا شدم، داستان طنزی به شکل نامه است. نامه‌هایی که راوی داستان برای دخترش نوشته و در اون ماجرای تلاشش برای پیدا کردن شوهر(!) رو شرح میده. آخرین نامه هم جواب دختر به مادرشه.
این داستان اول به صورت یه ستون هفتگی طنز تو روزنامه‌ی شهروند منتشر میشده و بسیار پر مخاطب بوده. بعداً خانم زارع با بازنگری و تغییر پایان اون رو به صورت یک کتاب مستقل به چاپ رسونده.
طنز داستان جذابه و بعضی جاها واقعاً به قهقهه...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش

دلبـر که جان فرسود از او

نویسنده انجمن
سطح
39
 
ارسالی‌ها
948
پسندها
44,094
امتیازها
58,773
مدال‌ها
26
سن
28
  • #8
برای این که به ژانرها یه کم تنوع بدیم، این دفعه یه کتاب طنز رو برای معرفی در نظر گرفتم.

چگونه با پدرت آشنا شدم.
اثر مونا زارع
از نشر چشمه

اگه اسم این کتاب شما رو هم به یاد اون سریال معروف How I Met Your Mather انداخت، باید بگم که خیلی هم بی‌راه نیست.
چگونه با پدرت آشنا شدم، داستان طنزی به شکل نامه است. نامه‌هایی که راوی داستان برای دخترش نوشته و در اون ماجرای تلاشش برای پیدا کردن شوهر(!) رو شرح میده. آخرین نامه هم جواب دختر به مادرشه.
این داستان اول به صورت یه ستون هفتگی طنز تو روزنامه‌ی شهروند منتشر میشده و بسیار پر مخاطب بوده. بعداً خانم زارع با بازنگری و تغییر پایان اون رو به صورت یک کتاب مستقل به چاپ رسونده.
طنز داستان جذابه و بعضی...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

دلبـر که جان فرسود از او

نویسنده انجمن
سطح
39
 
ارسالی‌ها
948
پسندها
44,094
امتیازها
58,773
مدال‌ها
26
سن
28
  • #9
این روزها، گاهی پیش میاد که وقتی آخر شب چراغ روی تراس رو خاموش می‌کنم، حس می‌کنم «کلاریس» شدم‌‌.

چراغ‌ها را من خاموش می‌کنم
اثر زویا پیرزاد
از نشر مرکز

زویا پیرزاد نویسنده معاصر ایرانی_ارمنی تباره که تو سال ۱۳۸۰ با رمان چراغ ها را من خاموش می کنم، جوایز بهترین رمان سال پکا، بهترین رمان سال بنیاد هوشنگ گلشیری، کتاب سال وزارت ارشاد جمهوری اسلامی و لوح تقدیر جایزه ادبی یلدا رو به دست آورد.
چراغ‌ها را من خاموش می‌کنم، یه روایت زنانه است. روایت کلاریس، زن خانه‌دار ایرانی _ارمنی در آبادانِ دهه‌ی چهل شمسی.
کلاریس با شوهر موفقش و سه تا بچه‌ش زندگی می‌کنه. تمام زندگی کلاریس وقف راضی نگه داشتن دیگران و بزرگ کردن بچه‌هاش شده. ظاهراً همه چیز داره خوب پیش میره تا این که...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش

دلبـر که جان فرسود از او

نویسنده انجمن
سطح
39
 
ارسالی‌ها
948
پسندها
44,094
امتیازها
58,773
مدال‌ها
26
سن
28
  • #10
این روزها، گاهی پیش میاد که وقتی آخر شب چراغ روی تراس رو خاموش می‌کنم، حس می‌کنم «کلاریس» شدم‌‌.

چراغ‌ها را من خاموش می‌کنم
اثر زویا پیرزاد
از نشر مرکز

زویا پیرزاد نویسنده معاصر ایرانی_ارمنی تباره که تو سال ۱۳۸۰ با رمان چراغ ها را من خاموش می کنم، جوایز بهترین رمان سال پکا، بهترین رمان سال بنیاد هوشنگ گلشیری، کتاب سال وزارت ارشاد جمهوری اسلامی و لوح تقدیر جایزه ادبی یلدا رو به دست آورد.
چراغ‌ها را من خاموش می‌کنم، یه روایت زنانه است. روایت کلاریس، زن خانه‌دار ایرانی _ارمنی در آبادانِ دهه‌ی چهل شمسی.
کلاریس با شوهر موفقش و سه تا بچه‌ش زندگی می‌کنه. تمام زندگی کلاریس وقف راضی نگه داشتن دیگران و بزرگ کردن بچه‌هاش...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
عقب
بالا