- ارسالیها
- 948
- پسندها
- 44,162
- امتیازها
- 58,773
- مدالها
- 26
- سن
- 28
دلم میخواد اون دوتا لپ شیربرنجیت رو بگیرممم و محکمممم بکشممممممممکمی پشت صحنه ببینیم:
پ.ن: بعضیاشونو خیلی اذیت کردم زحمت دستبوسیشون پا خودت فرسوده
دلم میخواد اون دوتا لپ شیربرنجیت رو بگیرممم و محکمممم بکشممممممممکمی پشت صحنه ببینیم:
پ.ن: بعضیاشونو خیلی اذیت کردم زحمت دستبوسیشون پا خودت فرسوده
ما چاکریم، ما مخلصیم، ما تاج سر شماییمبا دیدن عنوان تو اعلان تگ با خودم گفتم این طنازی کار حانیه است :)
ببین اصلا بیا بگیم خیلی بدی که با من الکی قهر و دعوا راه میندازی بعداً میای اینجوری متنای قشنگ مینویسی
خوبه بغض کردی، والا خودم توقع داشتم حکم تیمارستانمو همون لحظه صادر کنی با این همه خزعبلاتی که ردیف کردماین انصاف نیست. این شرط روزگار نیست خندهم گرفت؟ نه...یه بغض آمیخته با لبخند.
خیلی ممنونم که بودی و این همه...
خیلی ممنونم که ترسناک نویسمتولدت مبارک ENFJ مهربون
*دیگه روم نمیشه بات حرف بزنم
دلم میخواد بهت بگم مسقره، بگم شملق، و انواع دیگهی کلمات باادبی و پاستوریزهایم رو ولی خب اعتراف میکنم امشب خیلی خوشمزه شدیمیدونم تولدبازیه ولی از این میم نمیشد گذشت. بذارید بذارم دل بچه رو نشکونید عه!
خیلی ممنونم از لطف شماتولدت خیلی مبارک
آرزوی سلامتی و بهترین ها رو برات دارم
به این یکی خیلی خندیدم توام با بغضو اینک بنده همچنان اصرار به ارسال پیام بازرگانی دارم...(الکی که نیست، کلی زحمت کشیدم عه!)
مشاهده فایلپیوست 619143
سلاااااااااام به روی ماهت که مامان پرتقالی
فکر کن خدا تو برنامهش بوده اول تو به دنیا بیای... بزرگ بشی... بعد یه نینی پرتقالی بهت بده... و حالا تو برنامشه که هی خوشبخت و خوشبختتر بشی...
حال دلت خوب و خوشرنگ مهربون
مشاهده فایلپیوست 619144
نمیشد پرتقال من باشی و عکس پرتقال نذارم
مشاهده فایلپیوست 619146
اصل پرتقال
مشاهده فایلپیوست 619145
لباسهای گرم برای وقتایی که زندگی سر باد و بودش میگیره...
هی یادم میاد دیروز چقدر از دستت حرص خوردم ولی اینو دیدم دیگه نتونستممممآخرین میم عمومیم رو هم ارسال کنم و تاپیک رو به شما واگذار کنم.