متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.
  • تذکر:

    نویسندگان عزیز از نوشتن رمان‌هایی با محتوای غیر اخلاقی خودداری کنید. در صورت مشاهده چنین موضوعی صحنه رمان شما بدون تذکر توسط ناظرین حذف خواهد شد.

    مواردی که شامل موضوعات غیراخلاقی می‌شود عبارت‌است از:

    1. پرداختن به زندگی افرادی با گرایش های خاص مانند (هم‌جنس‌گرایی، ....)

    2. بیان صریح عقاید سیاسی در رمان‌ها و زیر سوال بردن چارچوب‌های جامعه اسلامی

    3. بیان توصیف صریح جنسی و به کار بردن کلمات ناشایست.

    و...

    قبل از ایجاد رمانتان موارد زیر را در نظر داشته باشید:

    1. اسم رمان خود را طوری انتخاب کنید که داری مصادیق مجرمانه و خلاف عرف جامعه نباشد.

    2. از به کار بردن کلمات جنسی و مواردی که با شئونات اسلامی مغایرت دارد، به جد خودداری کنید.

    3- برای تایپ رمان می توانید طبق تاپیک آموزشی زیر رمان خود را ارسال کنید:

    کلیک کنید

    4. با مطالعه رمان‌های نویسندگان انجمن به آن‌ها امید نوشتن خواهید داد.

    کلیک کنید

دلنوشته مجموعه دلنوشته‌های خستگی‌های من از من | تیام کاربر انجمن یک رمان

  • نویسنده موضوع مَتَرْسَکْ-
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 3
  • بازدیدها 238
  • کاربران تگ شده هیچ

مَتَرْسَکْ-

مدیر بازنشسته
سطح
27
 
ارسالی‌ها
1,603
پسندها
15,153
امتیازها
39,073
مدال‌ها
35
  • نویسنده موضوع
  • #1
بسم‌او-
نام مجموعه دلنوشته: خستگی‌های من از من
نویسنده: تیام
مقدمه:
از پا افتاده‌ام؛
منتها قدم‌هایم بی‌ثبات، خیابان‌های فرسوده را طی می‌کنند. جیغِ جاده‌ها، گوش‌هایم را به آتش می‌کشاند و قصیدهٔ سکوتِ وجودم باز، تکثیر می‌شود. خون فواره می‌زند و کوچه پس کوچه‌هارا به سرخی خود آراسته می‌سازد. دلم پیچ می‌خورد و رایحه‌های نافرجام، بویایی‌ام را مورد هجوم وحشیانهٔ خود قرار می‌دهند؛ جوهر هستی‌ام زنگ می‌زند و اندکی آرامش خیالم را به اسارت می‌گیرد:
- این بازی کی به پایان می‌رسد؟!
 

HAKIMEH.MZ

مدیر بازنشسته
سطح
30
 
ارسالی‌ها
3,499
پسندها
27,921
امتیازها
58,173
مدال‌ها
27
سن
24
  • #2
•| بسم رب القلم |•
آنچه از دل برآید، لاجرم بر دل نشیند...
585360F9-867A-4DA0-88B2-83D77F96EB7C.jpeg

نویسنده‌ی عزیز، بی‌نهایت خرسندیم که دلنوشته‌های زیبایتان را در انجمن «یک رمان» به اشتراک می‌گذارید.
خواهشمندیم پیش از پست‌گذاری و شروع دلنوشته‌، قوانین بخش «دلنوشته‌های کاربران» را به خوبی مطالعه بفرمایید.
***

"قوانین بخش دلنوشته‌ی کاربران"
پس از گذشت...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : HAKIMEH.MZ

مَتَرْسَکْ-

مدیر بازنشسته
سطح
27
 
ارسالی‌ها
1,603
پسندها
15,153
امتیازها
39,073
مدال‌ها
35
  • نویسنده موضوع
  • #3
خموشیِ شب‌های منحصر به فردم را، توهمی به جلال می‌کشاند؛ توهمی از مهِ خاستن‌ها. ظلمت به سپیدی تغییر می‌کند و من، از کمای شیرینم خارج می‌شوم. اغمایم اما، در باد فراموشی روان نمی‌شود؛ دستِ سرنوشت گریبانم را می‌گیرد و تقلاهایم برای حیات، جانی نمی‌گیرند. لیکن خویش است که در هزارتوی شامگاه اسیر می‌شود و با رویای عشق ورزیدن به شب‌های وهمش آرام می‌گرید.
 

مَتَرْسَکْ-

مدیر بازنشسته
سطح
27
 
ارسالی‌ها
1,603
پسندها
15,153
امتیازها
39,073
مدال‌ها
35
  • نویسنده موضوع
  • #4
چشمه‌ها خشکیده‌اند، همانند چشم‌های بی‌فروغ.
من است که همه‌ٔ دمع‌هایش را، به حراج گذاشته؛ شوریِ به‌جا مانده برروی گونه‌هایم خشک شده و خویش دیگر قطره‌ای برای رهایی ندارد. پس این غمِ بی‌انتها که در دامنم افتاده چه می‌گوید؟!
اشک‌هایم، تنهایم گذاشتند. اشک‌هایم، نزد خویشتن بازگردید؛ مرگ‌تان درد از قلب نمی‌برد.
 
آخرین ویرایش

موضوعات مشابه

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 1, کاربر: 0, مهمان: 1)

عقب
بالا