پرونده پرونده | سوزان کپر

Amin~ · 24/12/23

‌‌ ‌
سوزان کپر،
سادیستیک ترین پرونده جنایی بریتانیا،
نوجوانی که 7 روز تا حد مرگ توسط کسانی که فکر می‌کرد دوستش هستند، شکنجه شد !!

« هر دو دستش مثل خاکستر به جا مونده از آتش بنظر می‌رسید،‌ ساق پاش مثل گوشت خام می‌موند و کف پاهاش به شدت برشته شده بود، چهره اش رو نمی‌شد شناسایی کرد و در قسمت نوک انگشت هاش می‌شد گوشت قرمز به همراه سیاهی های روش رو دید. »
‌
⿻ ⏤ .
‌

Amin~ · 24/12/23

سلام و امیدوارم که روز خوبی داشته باشین،
پرونده امروز یکی از سنگین ترین و ناراحت کننده ترین کیس هایی هست که تا به حال کاور کردم، اتفاقات بد توی این پست به قدری بالاست که سرگذشت سوزان کپر رو به عنوان یکی از سادیستیک ترین قتل ها در تاریخ بریتانیا نام می‌برن.
سوزان یک دختر 16 ساله بود که روزهای پایانی زندگیش رو در سیاهی، درد و ترس مطلق گذروند، خوب هست که بدونین از لحاظ اسیب های وارده این کیس با جونکو فوروتا در ژاپن و سیلویا لایکینز در ایالات متحده مقایسه می‌شه.
نکته مهمی که در ابتدای کار باید بهتون گوشزد کنم این هست که اگه در شرایط روحی مناسب نیستین، از این پرونده رد شین.
سوزان کپر در سال 1976 به دنیا اومد، این دختر هیچوقت شانس این رو نداشت که با پدر بیولوژیکیش دیدار داشته...

Amin~ · 24/12/23

مادر سوزان کمی بعد از به دنیا اومدنش با مردی به نام جان کپر ازدواج کرد و فامیلی این آقا رو روی دخترهاش گذاشت، بد نیست که بدونین این ازدواج، به هیچ عنوان یک ازدواج موفق نبود، جان و الیزابت یکسره با هم دعوا می‌کردن و فضای متشنجی رو به وجود آورده بودن؛
این جنگ و دعواها به قدری زیاد بود که عملا سوزان و میشل توی استرس غوطه ور بودن و فقط دنبال یک راه فرار می‌گشتن تا از شر دعواهای این دو نفر خلاص بشن.

Amin~ · 24/12/23

نقل از الیزابت، سوزان یک دختر سرزنده بود که رفتار و ادبش همه رو شگفت زده می‌کرد؛
اون همیشه در تلاش بود تا به دیگران کمک کنه و در ازای این رفتار خوب و مهربانانه، سوزان فقط دلش می‌خواست " مورد محبت و دوست داشتن " بقیه قرار بگیره.
و این خواسته برمی‌گشت به اتفاقاتی که براش افتاده بود، سوزان هیچوقت محبت دریافت نکرده بود یا اگر محبتی بهش شده بود، همه چیز یک رابطه شرطی بود؛
مثل اینکه فلان کار رو بکن تا بهت خوراکی بدم، فلان وسیله رو بیار تا بوست کنم، اگه دختر خوبی باشی برات فلان چیز رو می‌خرم.
در واقع می‌شه گفت مهر طلبی و در کنار اون محبت شرطی دریافت کردن بولد ترین خصیصه های شخصیتی سوزان به حساب می‌اومدن؛
و این رفتار و خواسته اش وقتی شدت که گرفت که الیزابت،...

Amin~ · 24/12/23

نکته ای که اینجا باید بگم، بعضی از منابع گفتن پدرش فوت کرده بعضی هم گفتن کلا خانواده رو رها کرده که رها کردن بولد تر از بقیه بوده، پس با همین تصور پیش می‌ریم.

بعد از اینکه این دو دختر توسط مادرشون رها شدن، زندگی براشون سخت و سخت تر شد، دیگه یک محل واحد برای زندگی نداشتن و مجبور بودن هرچند وقت یکبار به خونه افراد مختلف فامیل، دوست و پدرخوانده شون نقل مکان کنن یا هراز گاهی مادرشون رو می‌دیدن و یک شب پیشش می‌موندن؛
و توی این محل ها، چیزی به اسم اتاق یا محل درست برای خواب نداشتن، اغلب مجبور بودن روی زمین و یا اگه خوش شانس بودن روی مبل بخوابن.
یک مدت هم تحت نگهداری و پوشش مراکز دولتی و مقامات محلی بودن و این هم دائمی نبوده چون هی جا به جا می‌شدن یا بهشون...

Amin~ · 24/12/23

حالا می‌ریم به سال 1992، وقتی که سوزان به 16 سالگی رسیده؛
زمانی که تایم زیادی رو مشغول ارتباط با زنی به اسم جین پاول بوده‌، حالا جین کیه؟
جین یک زن 25 ساله و مادر سه تا بچه اس که سوزان از سن تقریبا 10 سالگی از بچه های اون پرستاری می‌کرده.

در مورد نحوه آشنایی این دونفر اطلاعات چندان زیادی وجود نداره و ما فقط می‌دونیم که پرستار بچه های جین بوده.
از اونجایی که توی اون سن دیگه جایی برای موندن نداشت، مجبور بود به صورت تقریبا کامل توی خونه جین بمونه، یعنی ارتباطش به نسبت قبل که فقط یک کمک ساده برای نگهداری از بچه هاش بوده خیلی بیشتر شده و عملا داشته اونجا زندگی می‌کرده،
رفته رفته میشل متوجه می‌شه که خواهرش داره به جین حس مادرانه پیدا می‌کنه و این طبیعی بوده،...

Amin~ · 24/12/23

به نقل از الیزابت زمانی که سوزان به تازگی با جین آشنا شده و خودش خونه رو ترک نکرده بود :« ما فهمیدیم که جین، یک وقت هایی اجازه نمی‌ده سوزان به مدرسه بره و مجبورش می‌کنه به عنوان نظافتچی در ساختمون CIS کار کنه.
اون حقوق سوزان رو می‌گرفت و هفته ای فقط 5 دلار بهش می‌داد، وقتی که در مورد این اتفاقات بهش تذکر دادیم اون تهدیدمون کرد که خونه مون رو آتیش می‌زنه. »
جین ساقی مواد مخدر بود و برای خرج و مخارج زندگی خورده جرم های زیادی رو انجام می‌داد و خونه اش عملا یک پاتوق همیشگی برای مجرم های مختلف بود،
فرضا توی خونه اشون علاوه بر مواد مخدر، لوازم اوراقی خودرو و اقلام دزدیده شده هم معامله می‌شد.
همسایه های این زن، اون رو به عنوان شخصی که خلق و خوی عجیب و غریب و...

Amin~ · 24/12/23

در واقع می‌شه گفت بارز ترین خصلت این زن، سواستفاده از مردمه، کاری که دقیقا توی این پرونده با سوزان کپر انجام داده‌؛
سوزان به طور کاملا مجانی از بچه های این زن نگهداری می‌کرد، نه فقط نگهداری بلکه خونه جین رو هم تمیز می‌کرده.
خونه ای که پر بوده از کثافت و روزانه یک عالمه دزد و خلافکار بهش آمد و رفت می‌کردن،
در یک زمان هم، همون‌طور که بالاتر گفتم جین، سوزان رو مجبور می‌کرد تا مدرسه رو رها کنه و به عنوان نظافتچی مشغول به کار بشه، بعد هم کل پول رو برای خودش برمی‌داشت و هیچ چیزی بهش نمی‌داد.
شاید بگین خب سوزان چرا این کار ها رو انجام می‌داده و زیر بار زور می‌رفته، خب جواب واضحه؛
سوزان دلش می‌خواسته مورد محبت و توجه قرار بگیره و در اون زمان جین رو به چشم مادرش...

Amin~ · 24/12/23

زنی به مراتب بدتر و شیطانی تر از جین، برنادت 23 ساله بود و سه تا فرزند داشت، محل زندگی این چهار نفر میشه گفت دوتا خونه اونور تر از جین بوده؛
عملا می‌شه گفت کنار هم زندگی می‌کردن برنادت و جین.

از روی همین نزدیکی، برنادت و جین با هم دوست می‌شن،
برنادت هم دقیقا خلق و خویی مثل جین داشته و همسایه ها همون دیدگاه قبلی رو نسبت بهش داشتن، البته باید بگم رفتارش به مراتب خیلی بدتر از جین بوده.
این رفتار و دعواها به قدری زیاد بود که یکبار یکی از همسایه هاش رو تهدید می‌کنه که میام خونه ات رو به آتیش می‌کشم و مردنت رو تماشا می‌کنم ولی خب سرانجام به آتیش زدن بند رخت اون همسایه بسنده می‌کنه؛
و همین رفتارها، خلق و خوی مشابه و علایق یکسان باعث شد که جین برنادت با هم BFF...

Amin~ · 24/12/23

از اونجایی که سوزان تایم زیادی رو توی خونه جین بود و کلا اونجا زندگی می‌کرد، به همین علت با برنادت هم آشنا شد؛
حالا باید در مورد محل زندگی‌شون و فضای خونه بیشتر صحبت کنیم، خونه جین که با شماره 97 مشخص شده در خیابان لانگ‌ورثی واقع بود و مردم اون رو به عنوان خونه ای از جهنم توصیف کردن.
این مکان نقطه مهمی برای انواع و اقسام جرائم توی اون منطقه محسوب می‌شد، تمام خونه پر بود از لوازم دزدیده شده و توی آشپزخونه شون یک ترازو داشتن مخصوص وزن کردن مواد مخدر؛
خونه به هیچ عنوان تمیز نمی‌شد مگه اینکه خود سوزان این کار رو بکنه و نکته جالب اینه که انقدر دزدی براشون یک چیز پیش پا افتاده بوده که از صندلی های دزدیده شده ماشین به عنوان مبل استفاده می‌کردن!
و نکته قابل توجه...

پرونده پرونده | سوزان کپر

گزینه‌های بیشتر

Amin~

ارشد بازنشسته + کاربر قابل احترام

امضا : Amin~

Amin~

ارشد بازنشسته + کاربر قابل احترام

امضا : Amin~

Amin~

ارشد بازنشسته + کاربر قابل احترام

امضا : Amin~

Amin~

ارشد بازنشسته + کاربر قابل احترام

امضا : Amin~

Amin~

ارشد بازنشسته + کاربر قابل احترام

امضا : Amin~

Amin~

ارشد بازنشسته + کاربر قابل احترام

امضا : Amin~

Amin~

ارشد بازنشسته + کاربر قابل احترام

امضا : Amin~

Amin~

ارشد بازنشسته + کاربر قابل احترام

امضا : Amin~

Amin~

ارشد بازنشسته + کاربر قابل احترام

امضا : Amin~

Amin~

ارشد بازنشسته + کاربر قابل احترام

امضا : Amin~

موضوعات مشابه