:(اعتماد به یه هم کلاسی که بعد شد دوست صمیمی و بعد از پشت قمه رو فرو کرد تو قلبم و از اون ور درش آوورد.ساده لوح بودن کار دستم داد اما نمی دونم چی با خودش فکر کرد که هنوز زیر بار نمیره و به کارش اعتراف نمیکنه با این که همه چیز معلوم شده.حتی بهش گفتم فقط بیا بگو همه چیز و وفقط بگو چرا این کارو کردی
اما زیر بار نمیره.من فقط از داداشش توقع نداشتم.:(:(