دنباله دار ⚜️ دیــالوگ های روزانـه ⚜️

  • نویسنده موضوع MORTAL
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 81
  • بازدیدها 20,401
  • کاربران تگ شده هیچ
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

MORTAL

کاربر سایت
رفیق جدید انجمن
تاریخ ثبت‌نام
30/3/17
ارسالی‌ها
65
پسندها
1,695
امتیازها
11,503
مدال‌ها
9
سطح
8
 
  • نویسنده موضوع
  • #1
سلام دوستان : )

این تاپیک رو خیلی هاتون باهاش آشنایی دارید؛ ولی خب اول بار یه‌سری توضیحات کوچولو رو لازم هست که بگم! : )

اینجا دیالوگ های روزانه خودمون، که ازشون خوشمون اومده، به دلمون نشسته و در کل باهاشون خاطره داریم رو می‌ذاریم! : )

توجه کنید که دیالوگ ها حتماً باید از خودمون باشه، نه ساخته ی اوهام و تخیلات و یا دیالوگ رمان ها، فیلم ها، کتاب ها و... از دیگران باشه!...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : MORTAL

FATEME078❁

نویسنده افتخاری
نویسنده افتخاری
تاریخ ثبت‌نام
30/3/17
ارسالی‌ها
2,520
پسندها
63,842
امتیازها
66,873
مدال‌ها
50
سن
25
سطح
43
 
  • #2
افتتاح کردم ؛)))
من و خانواده !

بابام +
من -
________
- بابا پول بده
+ دیشب بهت پول دادم. برو خانوم مزاحم نشو!
- بابا می خوام برات کادو بخرم.
+ می ذاری فوتبال ببینم؟
- پس نمی خرم!

بعد از ضربه پنالتی طارمی:| من بالای تخت و بابا جلو تی وی
+ فاطمه
- بله؟
+ هر چی خواستی از جیبم بردار!

فوتبال خیلی رو زندگی ما اثر داره!
 
امضا : FATEME078❁

fariimahyousefi

رو به پیشرفت
رو به پیشرفت
تاریخ ثبت‌نام
12/4/17
ارسالی‌ها
108
پسندها
2,119
امتیازها
16,473
مدال‌ها
3
سطح
6
 
  • #3
بابا(در حال گوشی کار کردن)ـ فریماه؟!
+بله بابا؟:/
ـ دوباره فیلم دانلود کردی؟
لبخند گشادی میزنم.
ـ من هر روز بسته اینترنت میزنم ... تا یه ذره می بینی سرعت خوب شده دانلود می کنی؟!
و من اینجاست که در افق محو میشوم :|
 
امضا : fariimahyousefi

S_MELIKA_R

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
6/4/17
ارسالی‌ها
2,256
پسندها
19,552
امتیازها
46,373
مدال‌ها
30
سن
26
سطح
24
 
  • #4
امشب
-من
=بابام
+مامانم
@خواهرم
____
=مونا خانومتون خیلی دوست داره ها،امروز نرفتی بودی زنگ زدگفت مونانباشه نمی تونم درس بدم.
@خب من همش توپ شیطونک میبرم مدرسه فوتبال دستی میزنیم بادوستام
+منظورخانومت ازلحاظ درسه نه ورزش
@خب راست میگه دیگه،من همش ازش سوال میپرسم.
=ولی الهی شکر اخلاق دخترام خوبه.
+اره والا.
=یاد دبیرستان ملیکابخیر،مدیرشون همیشه از اخلاقش تعریف میکرد ولی حیف درس نمی خوند درست
+چراخب درس نمی خوندی اخه؟؟
-خب همش تکراری بود حوصلم سرمیرفتم.
=حیف اون اشکات نبودریختی؟؟هنوزتلخیش رویادمه.
-:) :(
:)
هنوزم متوجه نمیشم چرا بعضی ازمدیرا،سردرس خوندن اشک بچه هارودرمیارن هیی:(
 
آخرین ویرایش
امضا : S_MELIKA_R

tasnim

کاربر برتر
کاربر برتر
تاریخ ثبت‌نام
8/4/17
ارسالی‌ها
251
پسندها
5,872
امتیازها
28,973
مدال‌ها
4
سطح
10
 
  • #5
_من
+ خواهرم

.
.
.
+ تسنیم به هیچکدوم از کارام نمیرسم
_ (سرم تو گوشیه و بیخبر از همه جا) هوم؟
+ میگم سرم خیلی شلوغه چیکار کنم؟
_ همچنان تو گوشی) خب؟
+تسنیم اصن حواست نیستا
_اوهوم
میزنه تو سرم با بالشت
+ یا سکیا (کره ایه یعنی هی عوضی ) با توام
+
 

FATEME078❁

نویسنده افتخاری
نویسنده افتخاری
تاریخ ثبت‌نام
30/3/17
ارسالی‌ها
2,520
پسندها
63,842
امتیازها
66,873
مدال‌ها
50
سن
25
سطح
43
 
  • #6
من و سارا : )وقتی بعد از مدت ها دوتایی رفتیم بیرون و روی صندلی های پارک به جای اینکه دست پسر مردم رو بگیریم(!) از شعر و ادبیات حرف میزنیم.
- به جای اینکه به دختر پسر رو به رویی نگاه کنی به من نگاه کن !
+فاطم به اونا کاری نداشتم داشتم به معنی این شعره فکر می کردم." پیرم و گاهی دلم یاد جوانی‌می کند" الان شهریار منظورش از جوانی همون ثریا ابراهیمی به بعده یا به قبل ؟
- کلا زندگی شعری شهریار از اون به بعده !
+ ﺳﺮ ﻭ ﻫﻤﺴﺮ ﻧﮕﺮﻓﺘﻢ ﮐﻪ ﮔﺮﻭ ﺑﻮﺩ ﺳﺮﻡ... ﺗﻮ ﺷﺪﯼ ﻣﺎﺩﺭ ﻭ ﻣﻦ ﺑﺎ ﻫﻤﻪ ﭘﯿﺮﯼ؛ ﭘﺴﺮﻡ
خب اینجا که خالی بسته! زن گرفته :/
- د ببند، این قبل از مزدوج شدنشه !
+ آها. میگما علی رضا آذر تو این شعرش "
قبل رفتن دو سه خط فحش بده،داد بکش
هی تکانم بده،نفرین کن و فریاد بکش" داره به زنش میگه داری میری خب اینکه...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : FATEME078❁

MORTAL

کاربر سایت
رفیق جدید انجمن
تاریخ ثبت‌نام
30/3/17
ارسالی‌ها
65
پسندها
1,695
امتیازها
11,503
مدال‌ها
9
سطح
8
 
  • نویسنده موضوع
  • #7
_ می‌دونی من خیلی صبورم که دربرابرت هیچی نمی‌گم!!
+ نه! من آدم خوبیم که تو نمی‌تونی بهم چیزی بگی!
_ روت رو برم... هعی! می‌دونی اگه کسی با خودت، رفتار خودت رو داشته باشه، دارش می‌زنی!!!؟
+ اسفند دود کن... دار چیه! کاری می‌کنم هیچ جایی از ناسوت نشه پیداش کرد!
_ پس قبول کن که من در برابرت صبورم!
+ همه هستن!
• قبول کن... :D شقایق خیلی زود سوت می‌کشه و همه‌چی رو ویرون می‌کنه...:D کاریم نداره کی، کیه! بقیه بعد از مدت کوتاهی جوابتو می‌دن؛ ولی شقا نه!
+ از بس گلم!:D
• این حجم غیرقابل باوره و تنها دو جواب داره! یا شقا عاشقت شده! یا حوصله نداره.
(هم‌زمان)
_+ : نهههههههههه
_بمیرمم عاشق این نمی‌شم!
+ مگه دیوانه‌ام که بخوام این روانی عاشقم...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : MORTAL

MehrDãd.K

کاربر فعال
کاربر فعال
تاریخ ثبت‌نام
28/4/17
ارسالی‌ها
1,234
پسندها
70,707
امتیازها
61,573
مدال‌ها
27
سطح
43
 
  • #8
[با هم قهر بودیم، ولی از بس تکونای خونه عجیب بود مجبور شدم یه چی بگم ]
-فک نمی کنی خونه داره به طرز عجیبی تکون میخوره ؟!
در حالیکه دراز کش پای تلویزیون لم داده:هیس ساکت...زلزلس..مامانتو بیدار نکن.
و ده دقیقه بعد زلزله تموم:
-مهدیه ؟ پاشو برو مامانتو بیدار کن.
-وا؟ واسه چی؟!
-بگو زلزله بوده البته تموم شده، در کل آماده باشه ممکنه بازم زلزله باشه:|
-_-
عاشقتم بابا :|
ن ب اون موقع وسط زلزله :/
ن ب بعدش:/
 
آخرین ویرایش

سامیار زاهد

نویسنده ادبیات
نویسنده ادبیات
تاریخ ثبت‌نام
12/8/18
ارسالی‌ها
1,134
پسندها
50,924
امتیازها
61,573
مدال‌ها
4
سطح
0
 
  • #9
من
خواهرم
مادرم
_
-برو لباس بپوش بریم کلاس.
-نه امروز حال ندارم برم
-مامان بیاد دعوا میکنه برو بپوش بیا سارا
-نه نمیخوام خستم امروز
مامان-چرا اماده نیستین دیرت نشده سارا
سارا-به سامی میگم لباس بپوش میگه خستم نمیپوشه مامان»_«
_
عاشق این مهر و علاقشم همه جا گردن من میشکنه»_«
 
امضا : سامیار زاهد

golro

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
27/2/19
ارسالی‌ها
5
پسندها
864
امتیازها
4,783
سطح
0
 
  • #10
من و بابام!!!!
_بابا دست از سرم بردار...
_دست از سرت برداشتم که اینجوری شدی دیگه...
من:doh:
بابام:sarcastic-blum:
 
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 1, کاربر: 0, مهمان: 1)

عقب
بالا