- ارسالیها
- 9,507
- پسندها
- 40,727
- امتیازها
- 96,873
- مدالها
- 41
- نویسنده موضوع
- مدیر
- #1
با خودم اشتباه شدهام
یعنی چیزی که پیش از این چشمم بود
حالا داشت کم کم راهی میشد بدتر از رود
یا دستی که همیشه گریه میکرد تا بتواند کلمات را بلرزاند
امروز خالی کسی را بغل میکند که من هستم.
شلوارم
شلوارم را که میپوشم، پا نیستم
دیگر حتی دلی گرم برای نامهایی ساده در من نیست
و هر چه بلندتر جیغ میکشم
خفه تر از سیاه چالههای کهکشانی گم میشوم
میترسم
شبها که تخت بر درازی من پا میکشد
آنچه پیش از این تو میخواندم با تو اشتباه بشود.
یعنی چیزی که پیش از این چشمم بود
حالا داشت کم کم راهی میشد بدتر از رود
یا دستی که همیشه گریه میکرد تا بتواند کلمات را بلرزاند
امروز خالی کسی را بغل میکند که من هستم.
شلوارم
شلوارم را که میپوشم، پا نیستم
دیگر حتی دلی گرم برای نامهایی ساده در من نیست
و هر چه بلندتر جیغ میکشم
خفه تر از سیاه چالههای کهکشانی گم میشوم
میترسم
شبها که تخت بر درازی من پا میکشد
آنچه پیش از این تو میخواندم با تو اشتباه بشود.