شاعر‌پارسی اشعار سامان بختیاری | اشعار پارسی

  • نویسنده موضوع نویسنده موضوع Viŏlet
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها پاسخ‌ها 1
  • بازدیدها بازدیدها 264
  • کاربران تگ شده هیچ

Viŏlet

پرسنل مدیریت
سرپرست تالار
سطح
42
 
تاریخ ثبت‌نام
28/8/18
ارسالی‌ها
10,237
پسندها
42,068
امتیازها
96,873
مدال‌ها
47
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #1
با خودم اشتباه شده‌ام
یعنی چیزی که پیش از این چشمم بود
حالا داشت کم کم راهی می‌شد بدتر از رود
یا دستی که همیشه گریه می‌کرد تا بتواند کلمات را بلرزاند
امروز خالی کسی را بغل می‌کند که من هستم‌.
شلوارم
شلوارم را که می‌پوشم‌، پا نیستم
دیگر حتی دلی گرم برای نام‌هایی ساده در من نیست
و هر چه بلند‌تر جیغ می‌کشم
خفه تر از سیاه چاله‌های کهکشانی گم می‌شوم
می‌ترسم
شب‌ها که تخت بر درازی من پا می‌کشد
آنچه پیش از این تو می‌خواندم با تو اشتباه بشود.
 
امضا : Viŏlet

Viŏlet

پرسنل مدیریت
سرپرست تالار
سطح
42
 
تاریخ ثبت‌نام
28/8/18
ارسالی‌ها
10,237
پسندها
42,068
امتیازها
96,873
مدال‌ها
47
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #2
ما آدم‌ها از ترس تنهایی راه می‌رویم
قدم می‌زنیم و سوت‌زنان خیابان را در چشم‌هایمان هضم می‌کنیم
گاهی قاطی هم روزنامه می‌خوانیم و حتی اگر لازم شد
شعار می‌دهیم و راه پیمایی می‌کنیم تا وزنمان کنترل بشود
بعضی وقت‌ها نگاهمان خالی می‌شود
و تازه می‌فهمیم که قرار است بمیریم
حتی از پشت عینک، ترس از صورتمان بالا می‌کشد
و در پشت پلک‌مان جان می‌گیرد
ما آدم‌ها وقتی با هم هستیم تازه تنهایی در ته ذهنمان جا خوش می‌کند
و آن وقت قدم می‌زنیم و تند و تند با هم بودن را تکرار می‌کنیم.
 
امضا : Viŏlet

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 0, کاربر: 0, مهمان: 0)

عقب
بالا