- ارسالیها
- 9,383
- پسندها
- 40,271
- امتیازها
- 96,873
- مدالها
- 41
- نویسنده موضوع
- مدیر
- #1
به جستجوی تو
در انتظار آمدنت
جولانگاه جهان را
اسبانی بی سوار در گذرند
برمی خیزم
تا ترانه هایم با نامت عطر آگین کنم
شقایقی خونین در دلم می دود
و گلویم راگلگون می کند
خاطره ات گلی است
که خرام به گام های خسته ی نسیم می بخشد .
به جستجوی توگردباد گام هایم
قلمروی سنگ را صیقل می دهد.
مادر
قندانه پوسیده ی کودکی ات رامی بوید
و لالایی ضجه وارش
به زمزمه ی بیداری بدل می گردد.
اکنون
گهواره ی خونین تو
بر دستان پر تلاطم دریاهای دوردست تاب می خورد.
خورشید
با واپسین پرسه های پسین گاهش می رود
و در پشت کوه های بلند پنهان می شود
شب، رگان تو
در فورانی روشن گشوده می شود.
و غبار تیرگی ها را از رخساره ی ماه می شویند
و زلال آمدن را .
ای رود پر خروش !
بر لب بنشان
که راهبه تلاطم دریاهای دوردست برده ای...
در انتظار آمدنت
جولانگاه جهان را
اسبانی بی سوار در گذرند
برمی خیزم
تا ترانه هایم با نامت عطر آگین کنم
شقایقی خونین در دلم می دود
و گلویم راگلگون می کند
خاطره ات گلی است
که خرام به گام های خسته ی نسیم می بخشد .
به جستجوی توگردباد گام هایم
قلمروی سنگ را صیقل می دهد.
مادر
قندانه پوسیده ی کودکی ات رامی بوید
و لالایی ضجه وارش
به زمزمه ی بیداری بدل می گردد.
اکنون
گهواره ی خونین تو
بر دستان پر تلاطم دریاهای دوردست تاب می خورد.
خورشید
با واپسین پرسه های پسین گاهش می رود
و در پشت کوه های بلند پنهان می شود
شب، رگان تو
در فورانی روشن گشوده می شود.
و غبار تیرگی ها را از رخساره ی ماه می شویند
و زلال آمدن را .
ای رود پر خروش !
بر لب بنشان
که راهبه تلاطم دریاهای دوردست برده ای...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.