متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.
  • تذکر:

    نویسندگان عزیز از نوشتن رمان‌هایی با محتوای غیر اخلاقی خودداری کنید. در صورت مشاهده چنین موضوعی صحنه رمان شما بدون تذکر توسط ناظرین حذف خواهد شد.

    مواردی که شامل موضوعات غیراخلاقی می‌شود عبارت‌است از:

    1. پرداختن به زندگی افرادی با گرایش های خاص مانند (هم‌جنس‌گرایی، ....)

    2. بیان صریح عقاید سیاسی در رمان‌ها و زیر سوال بردن چارچوب‌های جامعه اسلامی

    3. بیان توصیف صریح جنسی و به کار بردن کلمات ناشایست.

    و...

    قبل از ایجاد رمانتان موارد زیر را در نظر داشته باشید:

    1. اسم رمان خود را طوری انتخاب کنید که داری مصادیق مجرمانه و خلاف عرف جامعه نباشد.

    2. از به کار بردن کلمات جنسی و مواردی که با شئونات اسلامی مغایرت دارد، به جد خودداری کنید.

    3- برای تایپ رمان می توانید طبق تاپیک آموزشی زیر رمان خود را ارسال کنید:

    کلیک کنید

    4. با مطالعه رمان‌های نویسندگان انجمن به آن‌ها امید نوشتن خواهید داد.

    کلیک کنید

دلنوشته مجموعه دلنوشته‌های فراموشی یک جنایتکار | معصومه فخیری کاربر انجمن یک رمان

  • نویسنده موضوع معصومه فخیری
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 20
  • بازدیدها 376
  • کاربران تگ شده هیچ

معصومه فخیری

رفیق جدید انجمن
سطح
4
 
ارسالی‌ها
67
پسندها
306
امتیازها
1,723
مدال‌ها
4
  • نویسنده موضوع
  • #11
زندگی را دوست دارم. این را بعد از ده سال کشف کردم. نمی‌گویم جهان، می‌‌گویم زندگی. این دو با هم فرق بسیاری دارند. جهان مانند سایه‌ای سیاه بر زندگی‌ام افتاده و زندگی خود را دارد برای من فدا می‌کند؛ اما من قدر زندگی‌ِ قبلیم را ندانستم. زندگی‌ام را به طرز وحشتناکی تغییر دادم؛ اما من فقط می‌خواستم به سخنان من گوش کنند. آیا خواسته‌ی زیادیست؟ سوگند به پروردگارم که نیست.

«اولین سخن من با زندگی»
 
آخرین ویرایش
امضا : معصومه فخیری

معصومه فخیری

رفیق جدید انجمن
سطح
4
 
ارسالی‌ها
67
پسندها
306
امتیازها
1,723
مدال‌ها
4
  • نویسنده موضوع
  • #12
تاریخ را نمی‌توان تغییر داد. گذشته را نمی‌توان تغییر داد. سرنوشت را نمی‌توان تغییر داد. انسان‌ها را هم نمی‌توان تغییر داد. اما خودمان را چه؟ می‌توانیم خود را تغییر دهیم؟ بله می‌توان خود را تغییر داد؛ اما باید قبول کرد که باز هم رفتارهایی از گذشته در وجودمان باقی خواهد ماند. آیا شما می‌توانید آدم‌های گذشته‌‌ی خود را فراموش کنید؟ نه‌! آن‌ها را شاید بتوانید از قلب‌تان پاک کنید؛ ولی از مغزتان نه! همیشه در حافظه‌تان باقی خواهد ماند. و من نمی‌دانم چرا کم‌کم آدم‌‌ها دارند برایم کم رنگ می‌شوند.

«اولین سخن من بعد از این‌که یک نفر از مغزم پاک شد»
 
امضا : معصومه فخیری

معصومه فخیری

رفیق جدید انجمن
سطح
4
 
ارسالی‌ها
67
پسندها
306
امتیازها
1,723
مدال‌ها
4
  • نویسنده موضوع
  • #13
حالم را خاک می‌کنم؛ زیرا قلبم هنوز مرا می‌خواهد. مغزم را قرص می‌کنم؛ زیرا دلم دیگر مرا نمی‌خواهد.
دهانم را باز می‌کنم؛ زیرا مغزم دیگر به من اهمیت نمی‌دهد.
ذهنم را می‌بندم؛ زیرا دهانم کار مغز را به عهده دارد.
و خود گمشده‌ی روزگار شدم؛ زیرا تاریکی سرش شلوغ است.

«اولین سخن من وقتی نمی‌دانم چه چیز دارم می‌نویسم»
 
امضا : معصومه فخیری

معصومه فخیری

رفیق جدید انجمن
سطح
4
 
ارسالی‌ها
67
پسندها
306
امتیازها
1,723
مدال‌ها
4
  • نویسنده موضوع
  • #14
حال چه کنم که دیگر توان بر پای ماندن را ندارم؟ دیگر حال کشتن کسی را ندارم! دیگر حال خوشی‌ها را ندارم! حال بدی‌ها را ندارم! حال راه رفتن را ندارم! حتی دیگر حال زنده ماندن را هم ندارم! تو بگو چه کنم؟ تو بگو پروردگارا! چه کنم؟ اگر جانم را بگیرم، تو مرا می‌بخشی؟ ناراحت نمی‌شوی که بنده‌ات کار تو را می‌کند؟ می‌شوی دیگر، من هم می‌شوم.

«اولین سخن بعد از فکر کردن به پایان دادن زندگی»
 
امضا : معصومه فخیری

معصومه فخیری

رفیق جدید انجمن
سطح
4
 
ارسالی‌ها
67
پسندها
306
امتیازها
1,723
مدال‌ها
4
  • نویسنده موضوع
  • #15
تمام تنم را وصف زندگی کردم، زندگی هیچ جوابی به من نداد.
برای زندگی جان دادم، زندگی اهمیت نداد.
حالم را برای زندگی خراب کردم، زندگی برایش مهم نبود.
زندگی را روشن کردم، زندگی تاریکی را دوست داشت.
زندگی را خرابش کردم، زیرا دیگر زیادی لوس شده بود.

«اولین سخن من بعد از شناختن زندگی»
 
آخرین ویرایش
امضا : معصومه فخیری

معصومه فخیری

رفیق جدید انجمن
سطح
4
 
ارسالی‌ها
67
پسندها
306
امتیازها
1,723
مدال‌ها
4
  • نویسنده موضوع
  • #16
دنیا زیبا نیست. دنیا مانند برگه‌ای سفید است.
خالیهِ خالیست.
ما هستیم که تصمیم می‌گیریم قلم را برداریم و آن را زیبا کنیم؛ و در هر قسمتش چیزی بکشیم.
دنیا زیبا نیست، ما آن را زیبا می کنیم.

«اولین سخن من بعد از فراموشی حرف قبلیم»
 
امضا : معصومه فخیری

معصومه فخیری

رفیق جدید انجمن
سطح
4
 
ارسالی‌ها
67
پسندها
306
امتیازها
1,723
مدال‌ها
4
  • نویسنده موضوع
  • #17
جهان مانند لبخند است!
می‌تواند شیرین باشد.
می‌تواند تلخ باشد.
می‌تواند واقعی باشد.
و می‌تواند غیر واقعی باشد.
هر کدام از این‌ها زمانی اتفاق می‌افتد،
بستگی به رفتار تو با دنیا دارد.
هر طور رفتار کنی همان‌طور جواب خواهی گرفت.

«اولین سخنی که خود به آن اعتقاد ندارم»
 
امضا : معصومه فخیری

معصومه فخیری

رفیق جدید انجمن
سطح
4
 
ارسالی‌ها
67
پسندها
306
امتیازها
1,723
مدال‌ها
4
  • نویسنده موضوع
  • #18
تحت تأثیر حرف‌های کسانی قرار می‌گیریم که خود در این عالم سردرگمند.
افسوس زندگی کسانی را می‌خوریم که خود به زندگی ما افسوس می‌خورند.
دوست داریم مثل کسانی باشیم که خود از خود ناراضی‌اند.
هیچ‌گاه ظاهر را باور نکنید، ظاهر چیزی جز دروغ نیست.

«اولین سخن یک جنایتکار وقتی گول ظاهر کسی را خورد»
 
امضا : معصومه فخیری

معصومه فخیری

رفیق جدید انجمن
سطح
4
 
ارسالی‌ها
67
پسندها
306
امتیازها
1,723
مدال‌ها
4
  • نویسنده موضوع
  • #19
می گفت:
حالم خوش است!
در قلبم شادی حک شده است!
غم و اندوه چال شده است!
گیتی بر چشمانم روشن شده است!
روحم زنده شده است!
جسمم پایدار شده است!
«غافل از آنچه که در چشمانش است»

«اولین باری که توانستم از چشمان دیگران چیزی را بخوانم»
 
آخرین ویرایش
امضا : معصومه فخیری

معصومه فخیری

رفیق جدید انجمن
سطح
4
 
ارسالی‌ها
67
پسندها
306
امتیازها
1,723
مدال‌ها
4
  • نویسنده موضوع
  • #20
نظر بقیه ویژگی‌های تو را تغییر نمی‌دهد.
و حتی تغییر تو نظر بقیه را عوض نمی‌کند.
تنها کاری که باید کرد، پذیرفتن است.

«اولین باری که خود را به عنوان یک جنایتکار پذیرفتم»
 
آخرین ویرایش
امضا : معصومه فخیری

موضوعات مشابه

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 0, کاربر: 0, مهمان: 0)

عقب
بالا