مطالب جالب مطالب جالب | قطعه‌های کتاب

-Eva

سرپرست تالار عمومی
پرسنل مدیریت
سرپرست تالار
تاریخ ثبت‌نام
26/1/22
ارسالی‌ها
9,303
پسندها
29,312
امتیازها
89,374
مدال‌ها
46
سطح
30
 
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #21
وقتی افسرده‌اید، دردتان نامرئی است.
 
امضا : -Eva
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] Eugénie-

-Eva

سرپرست تالار عمومی
پرسنل مدیریت
سرپرست تالار
تاریخ ثبت‌نام
26/1/22
ارسالی‌ها
9,303
پسندها
29,312
امتیازها
89,374
مدال‌ها
46
سطح
30
 
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #22
فکر می‌کنم اگر خوب گوش کنیم، زندگی همیشه دلایلی برای نمردن ارائه می‌دهد. این دلایل می‌تواند ریشه در گذشته داشته باشد -شاید، آدم‌هایی که ما را بزرگ کرده‌اند، یا دوستان یا عشاق- یا در آینده، امکاناتی که ممکن است از دست بدهیم. و بنابراین من به زندگی ادامه دادم.
 
امضا : -Eva
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] Eugénie-

-Eva

سرپرست تالار عمومی
پرسنل مدیریت
سرپرست تالار
تاریخ ثبت‌نام
26/1/22
ارسالی‌ها
9,303
پسندها
29,312
امتیازها
89,374
مدال‌ها
46
سطح
30
 
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #23
منِ آن زمان: نمی‌توانم درد را تحمل کنم.
منِ حالا: می‌دانم. اما باید تحمل کنی. و ارزشش را خواهد داشت.
 
امضا : -Eva
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] Eugénie-

-Eva

سرپرست تالار عمومی
پرسنل مدیریت
سرپرست تالار
تاریخ ثبت‌نام
26/1/22
ارسالی‌ها
9,303
پسندها
29,312
امتیازها
89,374
مدال‌ها
46
سطح
30
 
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #24
توفان تمام می‌شود. حرفم را باور کن.
 
امضا : -Eva
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] Eugénie-

-Eva

سرپرست تالار عمومی
پرسنل مدیریت
سرپرست تالار
تاریخ ثبت‌نام
26/1/22
ارسالی‌ها
9,303
پسندها
29,312
امتیازها
89,374
مدال‌ها
46
سطح
30
 
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #25
احساس گناه مثل چکش مرا خرد کرد.
 
امضا : -Eva
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] Eugénie-

-Eva

سرپرست تالار عمومی
پرسنل مدیریت
سرپرست تالار
تاریخ ثبت‌نام
26/1/22
ارسالی‌ها
9,303
پسندها
29,312
امتیازها
89,374
مدال‌ها
46
سطح
30
 
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #26
اندوه شدیدی در درونم حس کردم، انگار ابری بر روحم سایه انداخت.
 
امضا : -Eva
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] Eugénie-

-Eva

سرپرست تالار عمومی
پرسنل مدیریت
سرپرست تالار
تاریخ ثبت‌نام
26/1/22
ارسالی‌ها
9,303
پسندها
29,312
امتیازها
89,374
مدال‌ها
46
سطح
30
 
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #27
من بهتر بودم. من بهتر بودم. اما فقط یک تردید کافی بود. قطره‌ی جوهری در یک لیوان تمیز آب می‌افتد و همه‌اش را تیره می‌کند.
 
امضا : -Eva
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] Eugénie-

-Eva

سرپرست تالار عمومی
پرسنل مدیریت
سرپرست تالار
تاریخ ثبت‌نام
26/1/22
ارسالی‌ها
9,303
پسندها
29,312
امتیازها
89,374
مدال‌ها
46
سطح
30
 
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #28
تردیدها مثل پرستوها هستند. همدیگر را دنبال می‌کنند و باهم گرد می‌آیند‌. به خودم در آینه خیره شدم. آن‌قدر به صورتم خیره شدم که دیگر صورت من نبود.
 
امضا : -Eva
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] Eugénie-

-Eva

سرپرست تالار عمومی
پرسنل مدیریت
سرپرست تالار
تاریخ ثبت‌نام
26/1/22
ارسالی‌ها
9,303
پسندها
29,312
امتیازها
89,374
مدال‌ها
46
سطح
30
 
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #29
روز بعد بیدار شدم و هنوز آنجا بود. افسردگی و اضطراب، هردو باهم.
 
امضا : -Eva
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] Eugénie-

-Eva

سرپرست تالار عمومی
پرسنل مدیریت
سرپرست تالار
تاریخ ثبت‌نام
26/1/22
ارسالی‌ها
9,303
پسندها
29,312
امتیازها
89,374
مدال‌ها
46
سطح
30
 
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #30
اضافه کردن اضطراب به افسردگی کمی مثل اضافه کردن کوکائین به الکل است. کل تجربه را سریع‌تر می‌کند. اگر تنها افسردگی داشته باشید، ذهنتان به حال خود در باتلاقی غرق می‌شود و سرعتش را از دست می‌دهد،‌ اما وقتی اضطراب در معجون باشد، باتلاق هنوز باتلاق است اما حالا این باتلاق یک گرداب هم داخل خود دارد.
 
امضا : -Eva
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] Eugénie-

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 6)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 0, کاربر: 0, مهمان: 0)

عقب
بالا