مطالب جالب مطالب جالب | قطعه‌های کتاب

[-Eunoia]

یخ بسته است هوا
واقعاً در این آسمان سبک‌سر
پرنده‌ها
کپسول‌های اکسیژن خود را
با چه انگیزه‌ای حمل می‌کنند؟

-صفحه ۱۹-

 

[-Eunoia]

روی دلم سنگینی می‌کند این‌همه وزن
ستون فقراتم را کجا فرو بریزم؟

-صفحه ۱۹-

 

[-Eunoia]

بند نمی‌آید این‌همه حرف
چرا زخم‌های دهانم را
با گوشه‌ی پیراهنت نمی‌بندی؟

-صفحه ۱۹-

 

[-Eunoia]

تو از مسافرت باز نمی‌گردی
حالا چه‌کار کنم؟

-صفحه ۲۰-

 

[-Eunoia]

ضربان پایت را می‌شنوم
در سینه‌ام راه می‌روی.

-صفحه ۲۱-

 

[-Eunoia]

ترجیح می‌دهم که تنها بمانم
به تلویزیون خیره شوم
کتاب بخوانم
پیاده‌روی کنم
بخوابم
تلویزیون تو را نشان می‌دهد
کتاب‌ها تو را می‌خوانند
پیاده‌روها تو را قدم می‌زنند
خواب‌ها تو را می‌بینند.

-صفحه ۲۲-

 

[-Eunoia]

عزیزم!
همه از اینجا رفته‌اند
تو که تنهاترین مرغابی جهانی
چرا از من مهاجرت نمی‌کنی؟

-صفحه ۲۲-

 

[-Eunoia]

استخوان‌ها در اندامم بی‌قراری می‌کنند.

-صفحه ۲۵-

 

[-Eunoia]

و نگاه کردن به تو
در جدی‌ترین تصمیم‌ها نیز
گره از بند کفش‌هایم وا می‌کرد.

-صفحه ۲۹-

 

[-Eunoia]

پس تو را نمی‌نویسم
تو را ترک می‌کنم.

-صفحه ۲۹-