مطالب جالب مطالب جالب | قطعه‌های کتاب

[اِنزوا؛]

عملِ شناختن باعث تغییرِ چیزی می‌شود که مورد شناخت قرار گرفته است.
مارکس و آزادی /تری ایگلتون

 

[اِنزوا؛]

در زندگی ما ایام سخت زیادی وجود دارد، اما اگر بتوانیم آن‌طور که باید از خدا کمک بخواهیم همیشه می‌توانیم آن را تحمل کنیم.
زنان کوچک /لوییزا می الکات

 

[اِنزوا؛]

به آن کس که مهر می‌ورزی، هر گونه حقّی دارد، حتّی دیگر حقّ مهر نورزیدن به شما.
ژان کریستف /رومن رولان

 

[اِنزوا؛]

از مرگ نمی‌ترسید؟ راست‌اش نه. کلی آدم بی‌مصرف دیده‌ام که مُرده‌اند، و اگر آن‌جور آدم‌ها می‌توانند این کار را بکنند، من هم باید از پس‌اش بربیایم.
بی رنگ و سال /هاروکی موراکامی

 

[اِنزوا؛]

مشکل این‌جاست که همه همیشه یکی رو با یکی دیگه مقایسه می‌کنن و به‌خاطر این، آدم‌ها رو بی‌اعتبار می‌کنن.
فواید منزوی بودن / چباسکی

 

[اِنزوا؛]

هیچ چیز مثل بگومگو عشق را زنده نگه نمی‌دارد.
‌دختری از پرو / ‏‌ماریو بارگاس یوسا

 

[اِنزوا؛]

و هیچ چیز مال خود آدم نیست مگر همان چیزهایی که خیال می‌کند دلبستگی‌هایی به آن دارد.
سال بلوا / عباس معروفی

 

[اِنزوا؛]

کتاب‌ها آدم را سوسول بار می‌آوردند. وقتی قرار بود کتاب را زمین بگذاری و سراغ زندگی واقعی بروی، آن‌وقت می‌فهمیدی که دانشگاه واقعاً هیچ‌چیز بهت یاد نداده است.
ساندویچ ژامبون / بوکوفسکی

 

[اِنزوا؛]

مگر من نفرین شده‌ام که تباهی به من برسد و کام‌روایی به دیگران؟ من هم لذت نقد و دم دست را پس نمی‌زنم. طاعون که برسد از من نمی‌پرسد: دوست داری بمیری یا نه؟
طاعون / آلبر کامو

 

[اِنزوا؛]

جامعه‌ی خرد ناستیز همواره دو پا داشته است، دو پایی که در حرکت خود گذشته را به آینده پیوند می‌زند. اما جوامع خرد ستیز، همواره دچار صرع "مرغ یک پا دارد" شده‌اند و بر آن خطا پافشرده‌اند تا سرانجام در لحظه‌ای به‌ سر درآیند.
چون قویترین لنگ پا هم نمی‌تواند فشار بار فرود آمده را یکجا و یک نفس تحمل کند و سرانجام به زانو درمی‌آید. این خرد شدن زیر فشار، تجربه‌ایست که ما آزموده‌ایم و کماکان در کار آزمودن آن هستیم.
_نون نوشتن
_ محمود دولت آبادی