میدانست که آن زن او را مانند چیز مزاحم و بیمصرفی ول کرده، هرگز دستی به طرفش دراز نکرده یا کلمهای برایش ننوشته تا بتواند دوباره سر بلند کند. اعتراف نکرده که رفتارش درست نبوده. ننوشته که اشتباه کرده. ننوشته که مرد بهتر از بوده. یا آنکه ترک کردن مرد از اشتباهات زندگیاش بوده و در نهان افسوس میخورد. میدانست که زن تا چد مغرور است و نمیتواند بگوید که دوازده سال آزار دیده و حالا قرار است بمیرد.
-صفحه ۱۴۷-