متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

دفتر خاطرات دفتر خاطرات ~Deku | اختصاصی انجمن یک رمان

  • نویسنده موضوع ANAM CARA
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 5
  • بازدیدها 324
  • کاربران تگ شده هیچ

ANAM CARA

کاربر قابل احترام
سطح
32
 
ارسالی‌ها
2,060
پسندها
26,214
امتیازها
51,373
مدال‌ها
43
سن
19
  • نویسنده موضوع
  • #1
IMG_20240128_140434_502.jpg
بسم‌تعالی~
ای همه هستی ز تو پیدا شده
خاک ضعیف از تو توانا شده


این تاپیک متعلق به ~Deku ~Deku هست و شخص دیگری اجازه فعالیت در آن را ندارد. برای داشتن تاپیک مشابه درخواستتون رو در این تاپیک اعلام کنید.
درخواست تاپیک دفتر خاطرات نویسندگان
 
امضا : ANAM CARA

~Deku

کاربر فعال بخش
سطح
29
 
ارسالی‌ها
1,838
پسندها
20,630
امتیازها
44,573
مدال‌ها
20
  • #2
محیا هستم ملقب به میدوریا ایزوکو (دکو)، و می‌تونید اینجا بیوگرافیم رو ببینید
شخصاً آدمی هستم که به شدت از نوشتن لذت می‌بره، یعنی بهترین حس دنیا برام لحظه‌ تایپ کردن لحظات رمانمه. جزو محدود افرادی که چالش نوشتن واسش از خلق ایده هاش جذاب تره_بنظرم به تصویر کشیدن رویاها حس بهتری از خود رویاپردازی داره
هدفم به عنوان یه نویسنده_کسی که قرار نیست از کارش دست بکشه و شاید تا آخر عمرش بنویسه_اینه که یه شاهکار بنویسم. حالا دیر یا زود، بالاخره که بهش می‌رسم. بهرحال با تلاش هرچیزی ممکن است.
خب اولین اثری که شروعش کردم، و همین تابستون هم قراره تمومش کنم، این رمان فانتزی قشنگمه که انتقادای منفی مبنا بر غیرمنطقی بودنش هم تا دلتون بخواد داشتم ولی ازشون لذت هم بردم، چون نشون می‌داد دروغ های غیر منطقی...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : ~Deku

~Deku

کاربر فعال بخش
سطح
29
 
ارسالی‌ها
1,838
پسندها
20,630
امتیازها
44,573
مدال‌ها
20
  • #3
در حال حاضر با دوستم ملکه جهنمی❄ ملکه جهنمی❄ مشغول طرح‌ریزی برای پروژه بعدیمون هستیم_یک هفت جلدی فانتزی_و حس می‌کنم ما بهترین عملکرد گروهی توی انجمن رو ما داریم و انگار تو خونمونه که باهم بنویسیم. حسش خیلی جذابه: بحث می‌کنیم، ذوق زده می‌شیم، می‌نویسیم، نقد می‌کنیم و لذت می‌بریم. کاریه که حسابی زمان می‌بره ولی ارزشش رو داره
جریان آشناییمون جالب بود، شروعش از اینجا بود که هردو خواننده های رمان الهه یخی الهه یخی بودیم و تو تاپیک گفتمان آزاد نظراتمون رو میگفتیم_این نویسنده محترم خواننده های زیادی داشت و در نتیجه گفتمانش هم شلوغ بود_و من هم اون موقعا هنوز یه بچه غد بودم و حسابی اونجا جر و بحث راه مینداختم. اوضاع تا حدی پیش رفت که مدیرا اومدن تاپیک رو پاکسازی کردن و بعد...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : ~Deku

~Deku

کاربر فعال بخش
سطح
29
 
ارسالی‌ها
1,838
پسندها
20,630
امتیازها
44,573
مدال‌ها
20
  • #4
حس من موقع نوشتن این آخرای رمانم اینجوری بود که با هر جمله یه زخم بزرگ عاطفی توی داستان ایجاد می‌کنم. رسماً جمله به جمله‌ش رو با دقت نوشتم با این که شاید بنظر خواننده ها چیز خاصی نیاد. بخش سخت این تجربه نوشتن احساسات درست توی اون موقعیت کاراکترم بود. که قراره گروهش رو توی یه نبرد رهبری کنه، با ترساش روبرو بشه و فداکاری کنه. و این درحالی بود که این کاراکتر فقط یه آدم عادیه و مثل بقیه شخصیتای رمانای فانتزی، قرار نیست با شجاعت بجنگه و بدون تردید فداکاری کنه، چون اصلاً توی یه دنیای فانتزی زندگی نکرده. دنیایی که من ساختم زمین توی قرن نوزدهم بود، جادو توش به صورت نامحسوس وجود داشت و خبری هم از جنگیدن با هیولاها و ماجراجویی تو مکانای خطرناک و این چیزا نبوده. با کاراکتری سر و کار داشتم که توی...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش
امضا : ~Deku

~Deku

کاربر فعال بخش
سطح
29
 
ارسالی‌ها
1,838
پسندها
20,630
امتیازها
44,573
مدال‌ها
20
  • #5
امشب برای تموم کردن این تاپیک لامصب نتونستم چشم روی هم بذارم، ولی احساس می‌کنم واقعاً ارزشش رو داشت که دو ساعت اضافه پای گوشی بشینم...

این تاپیک رو من از ته دلم رسماً برای کل نویسنده‌های انجمن یک رمان، با کلی امید و آرزو نوشتمش. در واقع حرف‌هایی بود که کل مدت تو دلم جمع شدن. و شدیداً احساس میکنم که دلم می‌خواد مدیر سایت بیاد این رو یه اعلامیه برای کل کاربرا کنه (مثل همون اعلامیه تبریک فلان مناسبت که برای همه ارسال میشه) و دلم می‌خواد که رسماً کل انجمن این مطلب رو بخونن، چون واقعاً رمان‌نویسی ما اینجا رو به افته و هرچی می‌گذره نویسندگی ایران، داره بجای پیشرفت فقط پسرفت می‌کنه و رمانای این زمونه اصلا به دهه نود نمی‌رسن، چون...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : ~Deku

~Deku

کاربر فعال بخش
سطح
29
 
ارسالی‌ها
1,838
پسندها
20,630
امتیازها
44,573
مدال‌ها
20
  • #6
مدتیه که توی مدرسه می‌نویسم، برای این که از یه سری درس‌ها فرار کنم_که تعدادشون هم زیاد نیست_و متوجه شدم که «چقدر تو مدرسه خلاقیتم بهتر کار می‌کنه و خودم نمی‌دونستم...» و دلیلش هم واضحه، قبلاً تو مسابقه تیرگان نوشته بودمش...
اگر زمانی با وقت تمامً آزاد، حال روحی کاملاً خوب و کاغذ و قلمی تر و تمیز آماده نوشتن شوی و در نهایت صفحه خالی بماند، تعجب نکن. خلاقیت چشمه ایست که از میان سنگ‌های سخت راهش را به بالا باز می‌کند. اگر سرت شلوغ، ذهنت درگیر و کاغذت جای کمی داشت، آن لحظه بدون شک فکرت با نوشتن در آن کاغذ آرام می‌گیرد و روحت به نوشته‌هایت سرایت می‌کند، همان موقع است که می‌توانی چیز زیبایی بنویسی. حس نوشتن در همین خلاصه شدنی‌ست. ظاهر زیبایی ندارد، اما لذتی...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : ~Deku

موضوعات مشابه

عقب
بالا