- ارسالیها
- 571
- پسندها
- 5,084
- امتیازها
- 21,973
- مدالها
- 23
- نویسنده موضوع
- مدیر
- #1
رفتی و بعد تو بر پنجره باران زده است
بی سبب نیست که مردی به خیابان زده است
رفتی و بعد تو این خانه پُر از دلهره شد
وضعِ جسمانیِ من آه چه بُحران زده است
بین من با تو که یک "واو" نباید باشد
هر کسی آمده بر فاصله دامان زده است
نیمه شب یک نفر از آینه بیرون زد و گفت :
خانه ی بی تو فقط خانه ی شیطان زده است
رفته ای ، قافیه هاطعم عجیبی دارند
قلب من سیبِ گلابیست که دندان زده است
دسـت تقدیر مرا از تو جدا می خواهد
فالِ تلخی هم اگر دست به جبران زده است
آمدی از دَر و همسایه شنیدی...دیر است
عاشق از داغِ جُنونت به بیابان زده است!
بی سبب نیست که مردی به خیابان زده است
رفتی و بعد تو این خانه پُر از دلهره شد
وضعِ جسمانیِ من آه چه بُحران زده است
بین من با تو که یک "واو" نباید باشد
هر کسی آمده بر فاصله دامان زده است
نیمه شب یک نفر از آینه بیرون زد و گفت :
خانه ی بی تو فقط خانه ی شیطان زده است
رفته ای ، قافیه هاطعم عجیبی دارند
قلب من سیبِ گلابیست که دندان زده است
دسـت تقدیر مرا از تو جدا می خواهد
فالِ تلخی هم اگر دست به جبران زده است
آمدی از دَر و همسایه شنیدی...دیر است
عاشق از داغِ جُنونت به بیابان زده است!