متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

دیالوگ نویسی تمرین دیالوگ نویسی | NAST کاربر انجمن یک رمان

  • نویسنده موضوع NASTrr
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 2
  • بازدیدها 59
  • کاربران تگ شده هیچ

NASTrr

پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
سطح
42
 
ارسالی‌ها
7,915
پسندها
55,416
امتیازها
96,873
مدال‌ها
56
  • نویسنده موضوع
  • مدیرکل
  • #1
بسم الله الرحمن الرحیم

- نویسنده‌ای؟
+ ...
- چرا هیچی ننوشتی؟
+ ...
- فکر کردی می‌تونی چیزی بنویسی و مدعی نویسندگی نباشی؟
+ تو گفتی چیزی ننوشتم!
- نویسنده نیستی؟
+ ...
- سکوت همیشه درنظرم معانی عمیق و ژرفی داشت تا امروز که به حقیری مانند تو برخوردم.
+ حقیر؟
- سکوت پست تو یک نمایش رذیلانه است. تو جرئت نداری خود را ب...
+ قصد ندارم با پاره کردن سخنت بی‌احترامی کنم ولی نتاز که چیزی نمی‌دونی!
- چه چیزی نمی‌دونم؟ باید تاخت به مدعیان دروغگویی که جرئت پذیرش خویش را بخاطر سنگینی بار مسئولیت انسانی ندارند...
+ من ادعایی نکردم!
- ادعایی نکردی تا اکنون که بار مسئولیت خطیر نویسندگی بر دوشت گذاشته شده بتوانی بگویی من ادعایی نکردم.
+ من نویسنده نیستم...
- تو دروغگویی

#نویسنده
 
امضا : NASTrr

NASTrr

پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
سطح
42
 
ارسالی‌ها
7,915
پسندها
55,416
امتیازها
96,873
مدال‌ها
56
  • نویسنده موضوع
  • مدیرکل
  • #2
- اسم داری؟
+ نه
- چرا؟
+ تا وجود نداشته باشم
- چرا؟
+ تا کسی متوجهم نشه
- چرا؟
+ تا کسی نخواد ازم سوالی بپرسه
- چرا؟
+ چون آزار دهنده است. حالم از سوال‌ها بهم می‌خوره، تهوع می‌گیرم از اینکه شعور انسانی مجبورم میکنه پاسخ بدم ولی بقیه رو مجبور نمی‌کنه سوال نپرسن...
- چرا؟
+ چون آدما جواب خودشون به سوال خودشون رو با صدا و کلمات من می‌شنون.
- یعنی چی؟
+ یعنی از پاسخ من هرچی دلشون بخواد برداشت می‌کنن نه هرچی من پاسخ بدم
- پس حسابی دلت پره از شنیده نشدنت. اسمت چیه؟
+ اسمی ندارم.
- چرا؟
+ زندگی در سایه هیچکس نبودن رو دوست دارم.
- ولی مشخصه دلت پره
+ چون منم آدمم
- یه آدم بی‌نام و نشون
+ آره، وقتی سر و‌ کلت پیدا شد من تبدیل به آدم و یه آدم بی‌نام و نشون شدم
- خب آدم بی‌نام و نشون تاحالا کجا...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : NASTrr

NASTrr

پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
سطح
42
 
ارسالی‌ها
7,915
پسندها
55,416
امتیازها
96,873
مدال‌ها
56
  • نویسنده موضوع
  • مدیرکل
  • #3
- من دیروز دفترم رو اینجا جا گذاشتم و وقتی برگشتم یه صحفه‌اش پر بود از نوشته
+ بله دراطلاعم!
- پس قطعاً شما اینکارو با دفتر من کردین!
+ منظورتون نوشته‌هاست؟ بله.
- افتضاحه! افتضاح! خجالت نکشیدین که به اموال دیگران دست زدین و اونا رو خراب کردین؟ خجالت نکشیدین؟
+ من فقط توی یک صحفه چیزی نوشتم.
- شما توی یک صحفه از دفتر نقاشیی که متعلق به شما نبود با دستخطی افتضاح یک افتضاح غیرقابل خوانش نوشتی.
+ پس مشکل دست خط منه. معذرت می‌خوام بابتش.
- وای خدای من، مرد، تو واقعاً متوجه نیستی که نباید به چیزی که مال بقیه است دست بزنی؟
+ اگر همون لحظه که کلمات ردیف میشن ننویسم ازهم می‌پاشن. لحظه‌ی وحدت کلمات برای یک نویسنده لحظه‌ی ناب و بشدت گذراست.
- دفتر من هم مجموعه‌ای از تصاور نابی بود که...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش
امضا : NASTrr
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] Seta~

موضوعات مشابه

عقب
بالا