نویسندگان، مهندسان روح بشریت هستند.

داستان کوتاه حکایت ملانصرالدین و مبارزه با رشوه‌خواری

  • نویسنده موضوع Hope
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 0
  • بازدیدها 42
  • کاربران تگ شده هیچ

Hope

پرسنل مدیریت
مدیر تالار ادبیات
سطح
32
 
ارسالی‌ها
3,847
پسندها
20,561
امتیازها
53,173
مدال‌ها
45
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #1
ملانصر الدین سندی داشت که باید قاضی شهر آن را تایید می‌کرد اما از بخت بد او قاضی هیچ کاری را بدون رشوه انجام نمی‌داد.
ملا هم آه در بساط نداشت که با قاضی شریک شود و کار تایید سند را به انجام برساند. این بود که کوزه‌ای برداشت و آن را پر از خاک کرد و روی آن عسل ریخت بعد کوزه‌ی عسل و سند را برداشت و نزد قاضی رفت. کوزه را پیشکش کرد و درخواستش را گفت.
قاضی همین که در پوش کوزه را برداشت و عسل را دید بی فوت وقت سند را تایید کرد و هر دو شاد و خندان از هم خداحافظی کردند.
چند روز گذشت قاضی به حیله‌ی ملانصرالدین پی برد و یکی از نزدیکان خود را به خانه‌ی ملا فرستاد و پیغام داد که در سند اشتباهی شده. ملا به فرستاده قاضی جواب داد: از طرف من سلامی گرم به قاضی برسان و بگو اشتباه در...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Hope

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 1, کاربر: 0, مهمان: 1)

عقب
بالا