دفتر متفرقه دفتر | دفتر متفرقه کاربر نگار 1373

[Mahta~]

«به نام خالق حق»



این دفتر متعلق به کاربر گرام ( ن نگار 1373 ) است و هیچکس به جز ایشان اجازه‌ی ارسال زدن در این دفتر را ندارد.
کاربر عزیز، از اینکه محتوی دفترتان را با افراد انجمن به اشتراک می‌گذارید، کمال تشکر را داریم.

|مدیریت تالار سرگرمی|​

 

[نگار 1373]

به نظرم زیاد به علم نجوم نزدیک نشید. اولش واقعاً قشنگه و حیرت‌آور، ولی وقتی بیش از حد توش فرو بری، یه پوچی خیلی شدیدی گریبان‌گیرت میشه. چون می‌فهمی چقدر کره‌ی زمین تو اون وسعت وحشتناک بزرگ جهان، ناچیز و کوچیک و دور افتاده‌ست. بعد همه‌چی از چشمت می‌افته، و دیگه نمی‌تونی یه نگاه معمولی به دنیا داشته باشی.
بعد بهت میگن افسرده، هر چقدرم خودزنی کنی که بخوای این موضوع رو بهشون شرح بدی، متوجه نمیشن و تو بیشتر و بیشتر حرص می‌خوری.
خلاصه که یهویی و ناگهانی طرفش نرید.

 

[نگار 1373]

خارجیا یهویی پاشدن رفتن اینستا رو درست کردن تا روزمرگی‌شون رو به اشتراک بذارن (حالا بماند که خیلی دلیل چرتیه) بعد ایرانیا تبدیلش ‌کردن به سرای درآوردن چشم از فامیل و دوست و آشنا. بعد تازه لایکشونم نکنی بهشون برمی‌خوره.
بعد میشه عامل قهر و دعوا و غیبت.

نتیجه‌گیری: اینستا رو پاک کنید و از زندگی لذت ببرید.

 

[نگار 1373]

من یه عادتی دارم، به رفتار آدما در حالتای مختلفی که دارن خیلی دقیق میشم. یکی از چیزایی که توجهم رو جلب کرد، زمانیه که آدم غمگین میشه.
یهو انگار خودآزاری پیدا می‌کنی! خوشت میاد هی خودت رو بیشتر و بیشتر دق بدی و به حال خودت دل بسوزونی.
وقتی احساس افسردگی می‌کنید، یا حالا غمگینید یا این چیزا، هی نرید تو چنل و پیجای چیزناله‌ای عضو بشید و با چیزناله‌هاش فاز دپ بگیرید و بیشتر اشک بریزید. برید چند تا کلیپ طنز ببینید روحیه بگیرید، با اون پیجا احساس سبکی که نمی‌کنید هیچ، بدبختیا و مشکلات بیشتری دور و برتون پیدا می‌کنید و هی بیشتر و بیشتر تو حال بد غرق میشید.

خودتون غریق نجات خودتون باشید، هیچ‌کس شما رو نجات نمیده. متاسفانه باید بگم شاید حتی نزدیک‌ترین اطرافیانتون.

 

[نگار 1373]

آدم خرافاتی‌ای نیستم و اصولاً خرافاتیا رو هم کلی دست می‌اندازم و شاد میشم
ولی به یکی از چیزایی که ناخواسته اعتقاد پیدا کردم، کارماست. یعنی تا خودم نمی‌دیدم باور نمی‌کردم. بعد این‌جوریه که یه نفر میاد تو رو اذیت می‌کنه، حالا هر اذیتی. شاید تو همون لحظه، یا در طول زمان خیلی جوش بیاری و رگ انتقام گرفتنت باد کنه و بخوای حالش رو بگیری، و بماند که آدما زودم سرد میشن و رهاش می‌کنن، ولی این کارمای لامصب اصلاً عجله نداره، اصلاً!
قشنگ انگار میشینه شخصی که آزار رسونده رو نگاه می‌کنه، بعد سر یه فرصت کاملاً طلایی دقیقاً عین همون بلایی که سر تو آورده بود رو به خودش تقدیم می‌کنه.
جالب‌ترش اینجاست که یا خود همون شخص، یا یکی از آشنایان به گوشِت می‌رسونه که فلانی، فلان بلا (بسیار شبیه آزارای...

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[نگار 1373]

یه نصیحت دارم
مخصوصاً برای اونایی که قصد فیلمباز شدن دارن.
هیچ‌وقت بر اساس کالکشن فیلمای یه بازیگر خاص فیلم تماشا نکنید اونم به چند دلیل:
۱‌. باعث میشه اون بازیگر کامل از چشمتون بیفته حتی اگه واقعا بازیگر توانایی باشه.
۲. بین تماشای انواع فیلمای مورد نظر، فیلمای مزخرف رو هم تحمل می‌کنید چون آقا یا خانم x شده در حد پنج دقیقه تو اون فیلم مزخرف بازی کرده.
۳. بعضاً اتفاق میفته ژانرایی که ازشون متنفرید رو هم باید به زور تحمل کنید، چون بالاخره جناب x مرحمت فرموده در اون فیلم بازی کرده.
۴. اگه x بازیگر سنگین و متینی باشه، بعضاً به خاطر بی‌پولی یا نیاز به پول ممکنه در فیلم‌هایی بازی کرده باشه که با کاراش حالتون رو به هم بزنه‌.
و دلایل دیگر.
خلاصه هیچوقت این کار رو نکنید، من عین چی از کارم...

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[نگار 1373]

یکی از حسرتای زندگی من، اینه که کاش ذهن آدم توانایی دوباره پخش کردن خواب رو هم داشت
وقتی می‌خوابیدی انتخاب می‌کردی دوست داری کدوم خواب رو دوباره تماشا کنی
یا حداقل کاش میشد ضبطشون کرد تا دوباره دیدشون‌.

 

[نگار 1373]

اون روزی که بعد از اون دیگه یه آهنگ پر از گل‌واژه‌های گهربار ترند نشه و مثل سمباده باهاش مغزمون رو مورد عنایت قرار ندن، اون روز، روز صلح و آرامشه.

 

[نگار 1373]

فرمودید اشرف مخلوقات؟ اشرف چه مخلوقی وقتی گوشمون یه چیزی مثل پلک چشم نداره تا هر وقت خواستیم چیزی نشنویم، اون پلک رو مثل کرکره ببندیم؟

 

[نگار 1373]

در هفته حداقل یک بار مزاحمت رو تجربه می‌کنیم، چه مزاحمتی؟
زدن زنگ در و فرار کردن. واقعاً چه لذتی در این کار وجود داره؟ هیجان زودگذر نهایتاً ۵ ثانیه‌ای چه دردی ازتون دوا می‌کنه؟ اگه واقعاً با چنین هیجان کوتاه مدتی به لذت می‌رسید، بگید تا این دفعه با چماق پشت در ورودی خونه کمین کنم و دنبالتون بذارم تا ۵ ثانیه لذتتون تبدیل به چندین دقیقه لذت + هیجان بشه.

به خدا اگه خودم تو هیستوری دوربین نمی‌دیدم که سه تا پیرزن (فا*ینگ پیرزن! به این برکت قسم) زنگ در خونه رو زدن و فرار کردن، عمراً باورم نمیشد که مردم‌آزاری ربطی به سن نداره.
در حقیقت کرم داشتن کلاً سن نمی‌شناسه.