• تذکر:

    نویسندگان عزیز از نوشتن رمان‌هایی با محتوای غیر اخلاقی خودداری کنید. در صورت مشاهده چنین موضوعی صحنه رمان شما بدون تذکر توسط ناظرین حذف خواهد شد.

    مواردی که شامل موضوعات غیراخلاقی می‌شود عبارت‌است از:

    1. پرداختن به زندگی افرادی با گرایش های خاص مانند (هم‌جنس‌گرایی، ....)

    2. بیان صریح عقاید سیاسی در رمان‌ها و زیر سوال بردن چارچوب‌های جامعه اسلامی

    3. بیان توصیف صریح جنسی و به کار بردن کلمات ناشایست.

    و...

    قبل از ایجاد رمانتان موارد زیر را در نظر داشته باشید:

    1. اسم رمان خود را طوری انتخاب کنید که داری مصادیق مجرمانه و خلاف عرف جامعه نباشد.

    2. از به کار بردن کلمات جنسی و مواردی که با شئونات اسلامی مغایرت دارد، به جد خودداری کنید.

    3- برای تایپ رمان می توانید طبق تاپیک آموزشی زیر رمان خود را ارسال کنید:

    کلیک کنید

    4. با مطالعه رمان‌های نویسندگان انجمن به آن‌ها امید نوشتن خواهید داد.

    کلیک کنید

در حال تایپ رمان بازگشت دوباره

H. jahedin

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
25/1/25
ارسالی‌ها
20
پسندها
83
امتیازها
90
سطح
0
 
  • نویسنده موضوع
  • #1
نام رمان :
بازگشت دوباره
نام نویسنده:
حمیده جاهدین محمدی
ژانر رمان:
روانشناسی، عاشقانه، اخلاق گرایی، پزشکی
خلاصه:
قصه ما از یک راز شروع‌ شده بود از رازی که به نام مصلحت، میان من و دوستانم می‌چرخید.... و از دایره‌ی ما بیرون نمی‌رفت... تا آرامشمان حفظ شود.
و من برای این راز، قصه ای ساخته بودم؛ چنان واقعی، که خودمان هم باورمان شده بود که حقیقت چیزی جز آنچه که ما گفته‌ایم، نیست.... همه‌ چیز داشت خوب پیش می‌رفت؛ ما، قصه‌ امان و زندگیمان و همه آنچه که تا آن لحظه، برایش تلاش کرده بودیم!... تا روزی که آن غریبه از راه رسید!.... ناشناسی که قرار نبود ببینیمش اما یک دیدار ناگهانی در بیمارستان، همه چیز را زیر و رو کرد!
و اگر... او همانی باشد که ما فکرش را می‌کنیم... دیگر آرامشی باقی نمی‌ماند که بخواهم برایش قصه ای بگویم..

IMG_20250829_114259_813.jpg
 
آخرین ویرایش

H. jahedin

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
25/1/25
ارسالی‌ها
20
پسندها
83
امتیازها
90
سطح
0
 
  • نویسنده موضوع
  • #2
مقدمه:
ما برای آرزوهایمان می‌جنگیم، تلاش می‌کنیم، عشق می‌ورزیم و فداکاری می‌کنیم و امید داریم جهان، روزی به ما و تلاش‌هایمان روی خوش نشان دهد.
اما همیشه این اتفاق نخواهد افتاد چرا که جهان، روی دیگری هم دارد و آن، زمانی است که برای ما چیزی بهتری در نظر گرفته؛ چیزی شاید بسیار بهتر از خواسته‌هایمان..... اما ما اصرار داریم که به مسیر خود ادامه دهیم و آن‌ وقت است که می‌افتیم توی چرخه تکرار!... تکرارهای بی پایان!... تلاش‌های بی‌پایان و نرسیدن های بی‌پایان... و این، غم‌انگیزترین روی سکه زندگیست!... در حالی که فقط کافی بود برای لحظه‌ای بایستیم، درسمان را بگیریم و همه‌ چیز را رها کنیم و آن‌ وقت می‌توانستیم بفهمیم که دنیا چقدر زیباتر می‌شد اگر به خودمان، فرصت تغییر می دادیم.
 

H. jahedin

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
25/1/25
ارسالی‌ها
20
پسندها
83
امتیازها
90
سطح
0
 
  • نویسنده موضوع
  • #3
آدم‌ ها به توازن روزهایی که اشتباه می‌کنند، درس می‌گیرند، عاقلتر می‌شوند و می آموزند که چگونه در آینده، رفتار کنند.... اصلاً انگار رابطه
نزدیکی بین اشتباه کردن، درس گرفتن و عاقلتر شدن، وجود داشت که هیچ رابطه دیگری نمی‌توانست آن را به‌ خوبی توصیف کند و این، شامل حال ما هم می ‌شد.... حال مایی که در تلاش بودیم تا بر روی خاکستر های دفن شده ی گذشته امان، زندگی جدیدی بسازیم و خوشبختی بنا کنیم .... غافل از اینکه، هیچ درد دفن شده‌ای، شفا نمی‌یابد مگر آنکه از ریشه حل شود .... درست مثل درد دندانی که اگر ریشه اش خراب باشد ساختن ظاهرش هیچ فایده‌ ای نخواهد داشت و نه‌ تنها هزینه امان را به باد خواهد داد بلکه به هیچ کارمان هم نخواهد آمد.... و من برای دانستن همه‌ ی این‌ ها و یاد گرفتن تمام این درس‌...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

موضوعات مشابه

پاسخ‌ها
0
بازدیدها
11

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 2)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 1, کاربر: 1, مهمان: 0)

عقب
بالا