• تذکر:

    نویسندگان عزیز از نوشتن رمان‌هایی با محتوای غیر اخلاقی خودداری کنید. در صورت مشاهده چنین موضوعی صحنه رمان شما بدون تذکر توسط ناظرین حذف خواهد شد.

    مواردی که شامل موضوعات غیراخلاقی می‌شود عبارت‌است از:

    1. پرداختن به زندگی افرادی با گرایش های خاص مانند (هم‌جنس‌گرایی، ....)

    2. بیان صریح عقاید سیاسی در رمان‌ها و زیر سوال بردن چارچوب‌های جامعه اسلامی

    3. بیان توصیف صریح جنسی و به کار بردن کلمات ناشایست.

    و...

    قبل از ایجاد رمانتان موارد زیر را در نظر داشته باشید:

    1. اسم رمان خود را طوری انتخاب کنید که داری مصادیق مجرمانه و خلاف عرف جامعه نباشد.

    2. از به کار بردن کلمات جنسی و مواردی که با شئونات اسلامی مغایرت دارد، به جد خودداری کنید.

    3- برای تایپ رمان می توانید طبق تاپیک آموزشی زیر رمان خود را ارسال کنید:

    کلیک کنید

    4. با مطالعه رمان‌های نویسندگان انجمن به آن‌ها امید نوشتن خواهید داد.

    کلیک کنید

در حال تایپ رمان کوچه آشوب | فاطمه نعمتی کاربر انجمن یک رمان

  • نویسنده موضوع نویسنده موضوع $_FATEMEH_$
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها پاسخ‌ها 3
  • بازدیدها بازدیدها 42
  • کاربران تگ شده هیچ

$_FATEMEH_$

نو ورود
سطح
0
 
تاریخ ثبت‌نام
28/12/25
ارسالی‌ها
3
پسندها
1
امتیازها
0
  • نویسنده موضوع
  • #1
نام رمان :
کوچه آشوب
نام نویسنده:
فاطمه
ژانر رمان:
عاشقانه، اجتماعی
کد رمان: 5742
ناظر: @پرینز


خلاصه:
هوای پاییز سنگین بود و برگ‌ها خش‌خش می‌کردند… دختر جوانی وارد محله‌ای جدید می‌شود و هر قدمش داستانی را شروع می‌کند، حتی اگر خودش نداند.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

اِللا لطیفــی

پرسنل مدیریت
مدیر آزمایشی کتاب
سطح
18
 
تاریخ ثبت‌نام
5/9/23
ارسالی‌ها
1,193
پسندها
8,265
امتیازها
26,673
مدال‌ها
21
سن
24
  • مدیر
  • #2
1000520675.webp
«به نام داعیه‌ی سر متن‌ها»

نویسنده‌ی عزیز، ضمن خوش‌آمد گویی، سپاس از انتخاب این انجمن برای منتشر کردن رمان خود،
خواهشمندیم قبل از تایپ رمان خود قوانین زیر را به دقت مطالعه فرمایید!
قوانین جامع تایپ رمان

آموزش قرار دادن رمان را در تاپیک زیر دنبال کنید.

نحوه‌ی قرار دادن رمان در انجمن برای مطالعه کاربران

و برای پرسش سوالات و اشکالات خود در رابطه با رمان...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش
امضا : اِللا لطیفــی

$_FATEMEH_$

نو ورود
سطح
0
 
تاریخ ثبت‌نام
28/12/25
ارسالی‌ها
3
پسندها
1
امتیازها
0
  • نویسنده موضوع
  • #3
کد رمان: 5742
ناظر: @پرینز


خلاصه:
هوای پاییز سنگین بود و برگ‌ها خش‌خش می‌کردند… دختر جوانی وارد محله‌ای جدید می‌شود و هر قدمش داستانی را شروع می‌کند، حتی اگر خودش نداند.

کد رمان: 5742
ناظر: @پرینز


خلاصه:
هوای پاییز سنگین بود و برگ‌ها خش‌خش می‌کردند… دختر جوانی وارد محله‌ای جدید می‌شود و هر قدمش داستانی را شروع می‌کند، حتی اگر خودش نداند.
 

$_FATEMEH_$

نو ورود
سطح
0
 
تاریخ ثبت‌نام
28/12/25
ارسالی‌ها
3
پسندها
1
امتیازها
0
  • نویسنده موضوع
  • #4
[متن کامل پارت اول رمان]

پارت اول🩵

هوای پاییز سنگین بود و برگ‌ها روی سنگفرش‌ها خش‌خش می‌کردند.
این محله جدید، با حجره‌های سنتی فرش
و ساختمان‌های بلند، حس غریبی داشت.
هر قدم که برمی‌داشتم، فکر می‌کردم
زندگی من از امروز چطور تغییر می‌کند.
من در خانواده‌ی خودم نبودم.
پدر و مادرم و حتی برادرم در کنارم نبودند و
زندگی‌ام را پیش عمو و زن عمویم گذرانده بودم.
اما حالا، به هر زوری که بود
موفق شده بودم عمو را راضی کنم تا برایم خانه‌ای متوسط و قابل زندگی در این محله تهیه کند
محله‌ای که مردمش با حجره‌های فرش و تلاش روزمره زندگی می‌کردند.
خانه‌ی من نه خیلی بزرگ بود و نه کوچک، درست اندازه‌ای که بتوانم به راحتی زندگی کنم و احساس استقلال کنم.
دور و برم پر از خانه‌های مشابه بود و حس می‌کردم هر...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 5)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 0, کاربر: 0, مهمان: 0)

عقب
بالا