تو همین تابستون بود که عمو اومد خونمون
شب وقتی همه وای بودن ولی من بیدار شدم..دیدم عمم بلند شد خواست اب بخوه که یه صدای تق شنیدم
مامانمو بیدار کردم وای برقا رو روشن کردیم دیدم عمم غش کرده!
اب اوردیم که بهوش بیاد یکدفعه دستاشو تو خودش جمع کرد و صورتش قرمز شد!ولی بیهوش بود و از دهنش کف میخریخت!!
با هزار بدبختی مجبورش کردیم که نفس بکشه..وقتی بهوش اومد بابام گفتچی شد؟عممگفت همیشه همینطوری غش میکنه..و دستاشو جمع میکند و نمیتونه نفس بکشه
بابام گفت برو دکتر عمم گفترفته ولی دکتر گفته مشکلی نیس!
به نظرم عمم جنی شده!!خواهرامم همینو میگن!