متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

دنباله دار اگه میترسی نیا!!!!

  • نویسنده موضوع Sam in
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 233
  • بازدیدها 4,511
  • کاربران تگ شده هیچ
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

ryhneae

کاربر حرفه‌ای
سطح
34
 
ارسالی‌ها
1,949
پسندها
35,457
امتیازها
84,373
مدال‌ها
27
سن
17
  • #111
امضا : ryhneae
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] zeinab z

نجوا سعادت

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
0
پسندها
58
امتیازها
90
سن
25
  • #112
راستش من کاملا باور دارم چون همونطور که خودتون گفتین خدا هم از وجود اجنه سخن گفته.
دختر عمم وقتی بچه بوده یه شب تنها بود توو خونه ی پدر بزرگم بعد یه جنی بردتش عروسی خودشون. راستش یه چیزایی برامون تعریف کرده ولی از جزئیاتش خبر ندارم. مثل اینکه جنا بهش گفتن تا هفت نسل باهاش کاری هم ندارن. حالا نمی دونم تا چه حد صحت داره!!!!
 

Sam in

کاربر انجمن
سطح
0
 
ارسالی‌ها
259
پسندها
5,068
امتیازها
21,773
  • نویسنده موضوع
  • #113
راستی بچه ها شماها تا حالا شده وقتی خوابین یهو از جاتون تکون بخورین؟ مثلا بپرین؟ خیال نه ها واقعا
من خیلی پیش میاد اینجوری میشم یعنی دلیلش اینه؟
اره عزیزم اصلا نگران نباش این يه اتفاق عاديه و برای منم خیلی پیش اومده حتی بار ها از بالای تخت افتادم پایین يه بار هم دستم در رفت
 

D O N Y A

مدیر بازنشسته
سطح
14
 
ارسالی‌ها
426
پسندها
6,246
امتیازها
23,673
مدال‌ها
17
  • #114
من می دونم که وجود دارند اما خب مسلما کاری به کار ما ندارند .
من خودم شاهد بعضی کارهاشون هم بودم اما خب می تونم به قطع بگم کاری به ما ندارن
 
امضا : D O N Y A

D O N Y A

مدیر بازنشسته
سطح
14
 
ارسالی‌ها
426
پسندها
6,246
امتیازها
23,673
مدال‌ها
17
  • #115
خانواده ی من چهارسال پیش مامان جونم زندگی می کردند البته خودم هم |:
خونه ی بزرگی داشتند که اتفاقات وحشتناکیمی افتاد
 
امضا : D O N Y A

Fatemah3

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
2
پسندها
30
امتیازها
53
  • #116
یه بار با دوستام تو دوران دبستان رفته بودیم اردو نشسته بودیم آهنگ گذاشته بودیم داشتیم میرقصیدیم یه دفه ای یه چیزی رو دیوار دیدیم کلی جیغ کشیدیم بعد دیگه تا الان که بزرگ تر شدم نفهمیدم جن بود چی بود ولی من فکر میکنم جن بود
 

ryhneae

کاربر حرفه‌ای
سطح
34
 
ارسالی‌ها
1,949
پسندها
35,457
امتیازها
84,373
مدال‌ها
27
سن
17
  • #117
تو همین تابستون بود که عمو اومد خونمون

شب وقتی همه وای بودن ولی من بیدار شدم..دیدم عمم بلند شد خواست اب بخوه که یه صدای تق شنیدم
مامانمو بیدار کردم وای برقا رو روشن کردیم دیدم عمم غش کرده!

اب اوردیم که بهوش بیاد یکدفعه دستاشو تو خودش جمع کرد و صورتش قرمز شد!ولی بیهوش بود و از دهنش کف میخریخت!!
با هزار بدبختی مجبورش کردیم که نفس بکشه..وقتی بهوش اومد بابام گفتچی شد؟عممگفت همیشه همینطوری غش می‌کنه..و دستاشو جمع می‌کند و نمیتونه نفس بکشه
بابام گفت برو دکتر عمم گفترفته ولی دکتر گفته مشکلی نیس!


به نظرم عمم جنی شده!!خواهرامم همینو میگن!
 
امضا : ryhneae

دختر شیطون

رفیق جدید انجمن
سطح
0
 
ارسالی‌ها
72
پسندها
1,881
امتیازها
12,773
  • #118
راستش رو بخواید من خیلی اعتقاد دارم و دنبال فرمول احضار روح و جن گشتم ولی چیزی پیدا نکردم
 

دختر شیطون

رفیق جدید انجمن
سطح
0
 
ارسالی‌ها
72
پسندها
1,881
امتیازها
12,773
  • #119
راستی ی سوال تا حالا احساس کردید وقتی خواب هستین روحتون از بدنتون جدا بشه؟
 

ارتینا۸۴

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
0
پسندها
33
امتیازها
40
  • محروم
  • #120
سلام
بعضی ها به دلیل اینکه قوه ی تخیلشون خیلی بالا ست ممکن چیزی های ببینن که ساخته ی ذهن خودشونه مثلا خود من یک شب به عقب که نگاه کردم بابام رو دیدم که داره وارد اتاقم میشه فکر کردم واقعی هستش ولی وقتی دوباره نگاه کردم هیچ چیز نبود
 
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 0, کاربر: 0, مهمان: 0)

عقب
بالا