وقتی خواهر یا برادر کوچیکتون به دنیا اومد چه حسی داشتین؟

[YGNeae]

خب من وقتی داداشم به دنیا اومد ۲ سالم بود زیاد متوجه نمیشدم ولی حالا فهمیدم تو چه بدبختی گیر افتادم. مخصوصا که پسر هم هست و بچه اخر فقط زور میگه:x_x::x_x:

اوووف دقیقا
بچه های اخرو باید فقط خفه کرد پررو های لوس

 

[**Black Knight**]

من احساسی ندارم چون نه خوار دارم نه داش احساس مزخرف و احمقانه ای همش با اینکه همه چیز دارم کسی نیس که باهاش بازی کنم
خلاصه بگم مسخره تر از همه ی احساس های دنیاست منکه از دنیا بیزار شدم
بچه‌ بودم به مامان و بابام اسرار میکردم اونا توجه نمیکردن و الان همش به بچه‌های مردم خیره میشم و افسوس می خورم>-<

 

[I'm.JãS❀]

هیچ حسی نداشتم. اصلا نمیدونستم قضیه از چه قراره

 

[Elena]

من احساسی ندارم چون نه خوار دارم نه داش احساس مزخرف و احمقانه ای همش با اینکه همه چیز دارم کسی نیس که باهاش بازی کنم
خلاصه بگم مسخره تر از همه ی احساس های دنیاست منکه از دنیا بیزار شدم
بچه‌ بودم به مامان و بابام اسرار میکردم اونا توجه نمیکردن و الان همش به بچه‌های مردم خیره میشم و افسوس می خورم>-<

دوست عزیز از تک بودنت استفاده کن لذت ببر باور کن خواهر برادر کوچکتر اصلا بدرد نمی خوره حداقل نه تا وقتی که بزرگ شده:/

 

[mhds]

اولش خوب بود ولی بعدش دلم می خواست مثل یوسف پیامبر بندازمش توی چاه خخخ

 

[Mélomanie]

من ته تغاری خونمونم

 

[LIGHT]

خیلی خوشحال بودم

 

[mahsak]

اولا حس بدی داشتم ولی حالا نه