- تاریخ ثبتنام
- 31/3/17
- ارسالیها
- 640
- پسندها
- 4,405
- امتیازها
- 17,473
- مدالها
- 16
سطح
13
- نویسنده موضوع
- #1
اولین نوشته من یه رمان درباره یه دختر به اسم میرکا بود که تو خواب به جنگ اژدها رفت، تو کلاس ادبیات با اعتماد به نفس کامل هم خوندم، آخر داستان هم دختره از خواب پرید، به وصال شاهزاده نرسید....
که یاد دفتر بچگیم افتادم و رفتم پیداش کردم اولین داستانی که نوشتم با توجه به تاریخی که زدم در تاریخ 1383.10.23بود یه داستان به اسم شهر جادوگران فکر.کنم تحت تاثیر جادوگر شهر اوز نوشته باشمش و با کلی غلط املایی ودست خط سارای ۱۰ ساله حس خوبی داد تازه یکی بود یکی نبود زیر گنبد کبود وکبوت نوشتم
داستان یه پسر ۱۰ساله به نام آن جل دقیقا نوشتم آن جل :Dپدر و مادر نداره یک روز تو جنگل گم میشه ویک سری اتفاقات براش می افته با غول میجنگه واخرش جادوگر جنگل آرزوشو که یک بار دیدن مادر وپدرشه برآورده میکنه وبر میگرده خونه :day_dreaming:
:day_dreaming: