نویسندگان، مهندسان روح بشریت هستند.

شاعر‌پارسی اشعار هاتف اصفهانی

  • نویسنده موضوع Elka Shine
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 38
  • بازدیدها 1,440
  • کاربران تگ شده هیچ

Elka Shine

کاربر فعال
سطح
0
 
ارسالی‌ها
1,794
پسندها
1,614
امتیازها
17,973
  • نویسنده موضوع
  • #1
کوی جانان از رقيبان پاک بودی کاشکی

این گلستان بی خس و خاشاک بودی کاشکی

یار من پاک و به رویش غير چون دارد نظر

دیده او چون دل من پاک بودی کاشکی

قصد قتلم دارد و اندیشه از مظلوميم

یار در عاشق کشی بی باک بودی کاشکی

تا به دامانش رسد دستم به امداد نسيم

جسم من در رهگذارش خاک بودی کاشکی

سينه ام از تير دلدوز تو چون دارد نشان

گردنم را طوق از آن فتراک بودی کاشکی

غنچه سان هاتف دلم از عشق چون صد پاره است...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Elka Shine
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] Hilary

Elka Shine

کاربر فعال
سطح
0
 
ارسالی‌ها
1,794
پسندها
1,614
امتیازها
17,973
  • نویسنده موضوع
  • #2
شبی چند از خدا خواهم به خلوت تا سحرگاهان

نشينی با من و شب زنده داریهای من بينی

شدم یار تو و از تو ندیدم یاری و خواهم

که یار من شوی ای یار و یاریهای من بينی

برای امتحان تا میتوانی بار درد و غم

بنه بر دوش من تا بردباریهای من بينی

برای یادگار خویش شعری چند از هاتف

نوشتم تا پس از من یادگاریهای من بينی
 
امضا : Elka Shine
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] Hilary

Elka Shine

کاربر فعال
سطح
0
 
ارسالی‌ها
1,794
پسندها
1,614
امتیازها
17,973
  • نویسنده موضوع
  • #3
- روز و شب خون جگر میخورم از درد جدایی

ناگوار است به من زندگی ، ای مرگ کجایی

چون به پایان نرسد محنت هجر از شب وصلم

کاش از مرگ به پایان رسدم روز جدایی

چارهٔ درد جدایی تویی ای مرگ چه باشد

اگر از کار فرو بستهٔ من عقده گشایی

هر شبم وعده دهی کایم و من در سر راهت

تا سحر چشم به ره مانم و دانم که نيایی

که گذارد که به خلوتگه آن شاه برآیم

من که در کوچهٔ او ره ندهندم به گدایی...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Elka Shine
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] Hilary

Elka Shine

کاربر فعال
سطح
0
 
ارسالی‌ها
1,794
پسندها
1,614
امتیازها
17,973
  • نویسنده موضوع
  • #4
چه شود به چهرهٔ زرد من نظری برای خدا کنی

که اگر کنی همه درد من به یکی نظاره دوا کنی

تو شهی و کشور جان تو را تو مهی و جان جهان تو را

ز ره کرم چه زیان تو را که نظر به حال گدا کنی

ز تو گر تفقدو گر ستم، بود آن عنایت و این کرم

همه از تو خوش بود ای صنم، چه جفا کنی چه وفا کنی

همه جا کشی می لاله گون ز ایاغ مدعيان دون

شکنی پيالهٔ ما که خون به دل شکستهٔ ما کنی

تو کمان کشيده و در کمين، که زنی به تيرم و من غمين

همهٔ...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Elka Shine
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] Hilary

Elka Shine

کاربر فعال
سطح
0
 
ارسالی‌ها
1,794
پسندها
1,614
امتیازها
17,973
  • نویسنده موضوع
  • #5
رفتی و دارم ای پسر بی تو دل شکسته ای

جسمی و جسم لاغری جانی و جان خسته ای

میشکنی دل کسان ای پسر آه اگر شبی

سر زند آه آتشين از دل دلشکسته ای

منتظرم به کنج غم گریه کنان نشانده ای

خود به کنار مدعی خنده زنان نشسته ای

زان دو کمند عنبرین تا نروم ز کوی تو

سلسله ای به پای دل بسته و سخت بسته ای

غنچه لطيف خندد و پسته ولی چو آن دهن

لب نگشوده غنچه ای خنده نکرده پسته ای

خون جگر خورد یقين هر که...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Elka Shine
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] Hilary

Elka Shine

کاربر فعال
سطح
0
 
ارسالی‌ها
1,794
پسندها
1,614
امتیازها
17,973
  • نویسنده موضوع
  • #6
هر شبم نالهٔ زاری است که گفتن نتوان

زاری از دوری یاری است که گفتن نتوان

بی مه روی تو ای کوکب تابنده مرا

روز روشن شب تاری است که گفتن نتوان

تو گلی و سر کوی تو گلستان و رقيب

در گلستان تو خاری است که گفتن نتوان

چشم وحشی نگه یار من آهوست ولی

آهوی شير شکاری است که گفتن نتوان

چون جرس نالد اگر دل ز غمت بيجا نيست

باری از عشق تو باری است که گفتن نتوان

هاتف سوخته را لاله صفت در دل زار...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Elka Shine
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] Hilary

Elka Shine

کاربر فعال
سطح
0
 
ارسالی‌ها
1,794
پسندها
1,614
امتیازها
17,973
  • نویسنده موضوع
  • #7
جانا ز ناتوانی از خویشتن به جانم

آخر ترحمی کن بر جان ناتوانم

اغيار راست نازت، عشاق را عتابت

محروم من که از تو نه این رسد نه آنم

مرغ اسيرم اما دارم درین اسيری

آسایشی که رفته است از خاطر آشيانم

نخلم ز پا فتاده شادم که کرد فارغ

از فکر نوبهار و اندیشهٔ خزانم

زنهار بعد مردن فرسوده چون شود تن

پيش سگان کویش ریزند استخوانم
 
امضا : Elka Shine
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] Hilary

Elka Shine

کاربر فعال
سطح
0
 
ارسالی‌ها
1,794
پسندها
1,614
امتیازها
17,973
  • نویسنده موضوع
  • #8
گوهرفشان کن آن لب کز شوق جان فشانم

جان پيش آن دو لعل گوهرفشان فشانم

گر بی توام به دامن نقد دو کون ریزند

دامان بی نيازی بر این و آن فشانم

خالی نگرددم دل کز بيم او ز دیده

اشکی اگر فشانم باید نهان فشانم

آیا بود که روزی فارغ ز محنت دام

گرد غریبی از بال در آشيان فشانم

سرو روان من کو هاتف که بر سر من

چون پا نهد به پایش نقد روان فشانم
 
امضا : Elka Shine
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] Hilary

Elka Shine

کاربر فعال
سطح
0
 
ارسالی‌ها
1,794
پسندها
1,614
امتیازها
17,973
  • نویسنده موضوع
  • #9
شهر به شهر و کو به کو در طلبت شتافتم

خانه به خانه در به در جستمت و نيافتم

آه که تار و پود آن رفت به باد عاشقی

جامه تقویی که من در همه عمر بافتم

بر دل من زبس که جا تنگ شد از جدائيت

بی تو به دست خویشتن سينهٔ خود شکافتم

از تف آتش غمم صدره اگر چه تافتی

آینه سان به هيچ سو رو ز تو برنتافتم

یک ره از او نشد مرا کار دل حزین روا

هاتف اگرچه عمرها در ره او شتافتم
 
امضا : Elka Shine
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] Hilary

Elka Shine

کاربر فعال
سطح
0
 
ارسالی‌ها
1,794
پسندها
1,614
امتیازها
17,973
  • نویسنده موضوع
  • #10
به حریم خلوت خود شبی چه شود نهفته بخوانيم



به کنار من بنشينی و به کنار خود بنشانيم

من اگر چه پيرم و ناتوان تو ز آستان خودت مران

که گذشته در غمت ای جوان همه روزگار جوانيم

منم ای برید و دو چشم تر ز فراق آن مه نوسفر

به مراد خود برسی اگر به مراد خود برسانيم

چو برآرم از ستمش فغان گله سر کنم من خسته جان

برد از شکایت خود زبان به تفقدات زبانيم

به هزار خنجرم ار عيان زند از دلم رود آن زمان

که نوازد...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Elka Shine
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] Hilary

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 1, کاربر: 0, مهمان: 1)

عقب
بالا