نویسندگان، مهندسان روح بشریت هستند.

شاعر‌پارسی اشعار هاتف اصفهانی

  • نویسنده موضوع Elka Shine
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 38
  • بازدیدها 1,441
  • کاربران تگ شده هیچ

Elka Shine

کاربر فعال
سطح
0
 
ارسالی‌ها
1,794
پسندها
1,614
امتیازها
17,973
  • نویسنده موضوع
  • #31
تو ای وحشی غزال و هر قدم از من رميدنها

من و این دشت بی پایان و بیحاصل دویدنها

تو و یک وعده و فارغ ز من هر شب به خواب خوش

من و شبها و درد انتظار و دل طپيدنها

پر و بالم به حسرت ریخت در کنج قفس آخر

خوشا ایام آزادی و در گلشن دویدنها

کنون در من اگر بيند به خواری و غضب بيند

کجا رفت آن به روی من به شوق از شرم دیدنها
 
امضا : Elka Shine
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] Hilary

Elka Shine

کاربر فعال
سطح
0
 
ارسالی‌ها
1,794
پسندها
1,614
امتیازها
17,973
  • نویسنده موضوع
  • #32
جان به جانان کی رسد جانان کجا و جان کجا

ذره است این، آفتاب است، آن کجا و این کجا

دست ما گيرد مگر در راه عشقت جذبهای

ورنه پای ما کجا وین راه بیپایان کجا

ترک جان گفتم نهادم پا به صحرای طلب

تا در آن وادی مرا از تن برآید جان کجا

جسم غم فرسود من چون آورد تاب فراق

این تن لاغر کجا بار غم هجران کجا

در لب یار است آب زندگی در حيرتم

خضر میرفت از پی سرچشمهٔ حيوان...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Elka Shine
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] Hilary

Elka Shine

کاربر فعال
سطح
0
 
ارسالی‌ها
1,794
پسندها
1,614
امتیازها
17,973
  • نویسنده موضوع
  • #33
جوانی بگذرد یارب به کام دل جوانی را

که سازد کامياب از وصل پير ناتوانی را

تمام مهربانان را به خود نامهربان کردم

به اميدی که سازم مهربان نامهربانی را
 
امضا : Elka Shine
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] Hilary

Elka Shine

کاربر فعال
سطح
0
 
ارسالی‌ها
1,794
پسندها
1,614
امتیازها
17,973
  • نویسنده موضوع
  • #34
به گردون میرسد فریاد یارب یاربم شبها

چه شد یارب در این شبها غم تاثير یاربها

جدا از ماه رویت عاشقان از چشم تر هر شب

فرو ریزند کوکب تا فرو ریزند کوکبها

چسان هاتف بجا ماند کسی را دین و دل جایی

که درس شوخی آموزند طفلان را به مکتبها
 
امضا : Elka Shine
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] Hilary

NASTrr

پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
سطح
42
 
ارسالی‌ها
7,921
پسندها
55,461
امتیازها
96,873
مدال‌ها
56
  • مدیرکل
  • #35

از دل رودم یاد تو بیرون نه و هرگز

لیلی رود از خاطر مجنون نه و هرگز

با اهل وَفا و هنر افزون شود و کم

مهر تو و بی‌مهری گردون نه و هرگز...

#هاتف_اصفهانی‌


 
امضا : NASTrr

NASTrr

پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
سطح
42
 
ارسالی‌ها
7,921
پسندها
55,461
امتیازها
96,873
مدال‌ها
56
  • مدیرکل
  • #36

بر دل من زبس که جا
تنگ شد از جدائیت
بی تو به دست خویشتن
سینهٔ خود شکافتم


#هاتف_اصفهانی
 
امضا : NASTrr

NASTrr

پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
سطح
42
 
ارسالی‌ها
7,921
پسندها
55,461
امتیازها
96,873
مدال‌ها
56
  • مدیرکل
  • #37
.
امروز ما را گر کشی بی‌جرم از ما بگذرد
اما به پیش دادگر مشکل که فردا بگذرد

زینگونه غافل نگذری از حال زار ما اگر
گاهی که بر ما بگذری دانی چه بر ما بگذرد

از بس چو تنها بیندم از شرم گردد مضطرب
می‌میرم از شرمندگی بر من چو تنها بگذرد

در راه عشق آن صنم هر کس که بگذارد قدم
باید که چون هاتف نخست از دین و دنیا بگذرد

#هاتف_اصفهانی‌

 
امضا : NASTrr

NASTrr

پرسنل مدیریت
مدیر ارشد
سطح
42
 
ارسالی‌ها
7,921
پسندها
55,461
امتیازها
96,873
مدال‌ها
56
  • مدیرکل
  • #38
جهت مشاهده متن کامل باید عضو انجمن شوید
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : NASTrr

(فاطمه1381)

مدیر بازنشسته
سطح
4
 
ارسالی‌ها
2,965
پسندها
3,118
امتیازها
28,773
مدال‌ها
3
  • #39
گفتم نگرم روی تو گفتا به قیامت
گفتم روم از کوی تو گفتا به سلامت

گفتم چه خوش از کار جهان گفت غم عشق
گفتم چه بود حاصل آن گفت ندامت

هر جا که یکی قامت موزون نگرد دل
چون سایه به پایش فکند رحل اقامت

در خلد اگر پهلوی طوبیم نشانند
دل می‌کشدم باز به آن جلوهٔ قامت

عمرم همه در هجر تو بگذشت که روزی
در بر کنم از وصل تو تشریف کرامت

دامن ز کفم می‌کشی و می‌روی امروز
دست من و دامان تو فردای قیامت

امروز بسی پیش تو خوارند و پس از مرگ
بر خاک شهیدان تو خار است علامت

ناصح که رخش دیده کف خویش بریده است
هاتف به چه رو می‌کندم باز ملامت
 

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 0, کاربر: 0, مهمان: 0)

عقب
بالا