You are using an out of date browser. It may not display this or other websites correctly.
You should upgrade or use an
alternative browser.
متفرقه ادبیات جهان
-
نویسنده موضوع
SHIRIN.SH
-
تاریخ شروع
-
پاسخها
145
-
بازدیدها
6,231
-
کاربران تگ شده
هیچ
- وضعیت
-
موضوع بسته شده است و نمیتوان پاسخ جدیدی فرستاد.
مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
میخواهم مثل تو باشم،
یعنی زندگیام را بکنم و دورادور دوستت داشته باشم.
نمیخواهم عشقم به تو دست و پایم را ببندد...
مگر چه چیزی را از دست میدهم؟
یک مردِ بزدل را؟
و چی به دست میآوردم؟
لذت گهگاه در آغوش تو بودن را !
| آنا گاوالدا |
مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
به نقشهها نگاه کردم
خانهات در هیچیک نبود
به دانشنامهها نگاه کردم
عکس تو در هیچیک نبود
به فرهنگنامهها نگاه کردم
نام تو در هیچیک نبود
در آینهها به خودم نگاه کردم
تو را دیدم
به غیر از من
تو جایی نداشتی!
| عزیز نسین / ترجمه: ابوالفضل پاشا |
مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
سخت بود
فراموش کردن کسی
که با او
همه چیز و همه کَس را
فراموش می کردم.
| ایلهان برک |
مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
اگر صدایی از گذشته
تو را به روزهای قدیمی دعوت کند
بدان که تنهایی...
| عزیز نسین |
مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
فقط همین دلیل که
من مَحرَم اسرارش بودم
کافی بود
تا هرگز نتوانم
معشوقه اش باشم...
| رومن پولانسکی |
مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
هرگز به تو اعتماد نکرده ام
اگر با من دست داده ای
ترسیده ام که انگشتانم را بدزدی
و اگر به من نگاه کرده ای
دندان هایم را شمرده ام
با این همه
عاشقت بودم...
| غاده السمان |
- وضعیت
-
موضوع بسته شده است و نمیتوان پاسخ جدیدی فرستاد.