شاید قشنگ ترین نباشه ولی دو تا جمله داداشم خیلی بهم چسبید ــ
راستیتش داداشم ی رفیق داره ک خواهرش ازدواج کرده بود خلاصه شوهره بد اخلاق درمیاد هرروز این دختره رو ی جور میچزوند از نظر روحی جوری ک جایی برای اعتراض نبود دخترم ک تو این جامعه نمیتونست بیاد خونه پدرش قانون میفرستاد خونه شوهرش دوباره ـقانونای ما فقط میگن انقد بمون تا کتکبخوری کبود شی بعد میتونی بری پزشک قانونی ی کاغذپاره بگیری ب بهای خورد شدن جسم و روحت ـخلاصه ی بار ک اون رفیق واس داداشم صحبت میکنع این انقد ناراحت میشه شب اومد تو اتاقم قشنگ معلوم بود گرفتس یهو شروع کرد ـ
_دریا
_چیه
_ببین تو هرچی بخوای من برات فراهم میکنم هرچی بگی واست میارم هرکاری بگی انجام میدم تو فقط ی کاری رو ک من میگم ی حرفی ک من میگم رو گوش بده
_خل شدیا...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.