متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

بدترین بلایی که سر یه نفر آوردی چی بوده؟

  • نویسنده موضوع mahdieh83
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 134
  • بازدیدها 4,069
  • کاربران تگ شده هیچ

Adrian

رو به پیشرفت
سطح
12
 
ارسالی‌ها
125
پسندها
2,557
امتیازها
14,063
مدال‌ها
10
  • #11
تو اردوی مشهد تو حسینه همه خوابیده بودن چن نفر بیدار بودیم داشتیم حکم میزدیم همینجوری بازی میکردیم که یه سوسک اومده بود تو حسینه،داشت پرواز میکرد بعد،نشست یجا یکی از بچه ها گرفتش بخندیم بعد منم حس کرمم گل کرد بهش گفتم رضا بیا سوسک بگیریم بندازیم دهن امیرحسین حاجی چشتون روز بد نبینه امیرم یجورایی وسواس داشت ماهم انداختیم در دهنشم همیشه موقع خواب بازه بعد دره دهنشو بستیم (سوسک زنده بودا خخخ)به ده ثانیه نکشید از خواب بیدار شد دهنشو واز کرد سوسکه پرید بیرون،اگر بدونین چجور دادی زد که کل حسینیه بیدار شدن و فکنم نیم ساعت داشت دنبالمون میدویید فقط و فوش میداد خخخ و ما چارتا،تا اخر اون سال از همه ی اردوها محروم شدیم،اگر بدونین بدبخت خداشاهده...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Adrian

Moon._.star

ویراستار آزمایشی
سطح
24
 
ارسالی‌ها
388
پسندها
17,218
امتیازها
35,373
مدال‌ها
18
  • #12
خیلی کارا کردم ولی فکرمیکنم بدترینش این بود که با دست چپ زدم تو گوش یه نفر اونم توی جمع@_@
این دست چپی که گفتی قشنگ عمق ماجرارو برام نمایان کرد
 
امضا : Moon._.star

Moon._.star

ویراستار آزمایشی
سطح
24
 
ارسالی‌ها
388
پسندها
17,218
امتیازها
35,373
مدال‌ها
18
  • #13
کپسول سرماخوردگی انداختم تو بخاری مدرسه فکر کنم کلاس دوم
یه بچه کوچولو یه ساله تو اقواممون هست من هروز خونشونم یه بار که خودشو خیس کرده بود پوشکم پاش نبود گذاشتمش تو بغل داییش که شلوار داییش که خیلی هم دوسش داشت رنگی شد
 
امضا : Moon._.star

mehrabi83

کاربر فعال
سطح
43
 
ارسالی‌ها
1,196
پسندها
67,292
امتیازها
80,673
مدال‌ها
27
  • #14
امضا : mehrabi83

Moon._.star

ویراستار آزمایشی
سطح
24
 
ارسالی‌ها
388
پسندها
17,218
امتیازها
35,373
مدال‌ها
18
  • #15
امضا : Moon._.star

mehrabi83

کاربر فعال
سطح
43
 
ارسالی‌ها
1,196
پسندها
67,292
امتیازها
80,673
مدال‌ها
27
  • #16
کپسول سرماخوردگی انداختم تو بخاری مدرسه فکر کنم کلاس دوم
یه بچه کوچولو یه ساله تو اقواممون هست من هروز خونشونم یه بار که خودشو خیس کرده بود پوشکم پاش نبود گذاشتمش تو بغل داییش که شلوار داییش که خیلی هم دوسش داشت رنگی شد
منم بچه بودم شب عروسی داییم رفتم بغلش کت دومادیشو به فنا دادم:laughting:
 
امضا : mehrabi83

mehrabi83

کاربر فعال
سطح
43
 
ارسالی‌ها
1,196
پسندها
67,292
امتیازها
80,673
مدال‌ها
27
  • #17
هخ هیچی این که جزئیاتو هم گفتی برام جالب بود
گفتم چون دست چپم برا گیتار قوی شده به طور کل قوی تر از دست راستمه اکثرا سعی میکنم با دست چپم کسیو نزنم@_@خخ
 
امضا : mehrabi83

Moon._.star

ویراستار آزمایشی
سطح
24
 
ارسالی‌ها
388
پسندها
17,218
امتیازها
35,373
مدال‌ها
18
  • #18
گفتم چون دست چپم برا گیتار قوی شده به طور کل قوی تر از دست راستمه اکثرا سعی میکنم با دست چپم کسیو نزنم@_@خخ
کار خوبی میکنی ولی از من به تو نصیحت سعی کن بزنی که دستت رند شه بعدن کم نیاری
 
امضا : Moon._.star

Moon._.star

ویراستار آزمایشی
سطح
24
 
ارسالی‌ها
388
پسندها
17,218
امتیازها
35,373
مدال‌ها
18
  • #19
منم بچه بودم شب عروسی داییم رفتم بغلش کت دومادیشو به فنا دادم:laughting:
ازت خوشم اومد تنها کار درست تو زندگیتو کردی
یعنی که چی مگه دوماد باید شب عروسی کت بپوشه؟
 
امضا : Moon._.star

mehrabi83

کاربر فعال
سطح
43
 
ارسالی‌ها
1,196
پسندها
67,292
امتیازها
80,673
مدال‌ها
27
  • #20
کار خوبی میکنی ولی از من به تو نصیحت سعی کن بزنی که دستت رند شه بعدن کم نیاری
خخ باش تو بیا کیس بوکسم شو فقط
ازت خوشم اومد تنها کار درست تو زندگیتو کردی
یعنی که چی مگه دوماد باید شب عروسی کت بپوشه؟
خخخ کت زاپاس داشت لامصب
 
امضا : mehrabi83
عقب
بالا