بدترین بلایی که سر یه نفر آوردی چی بوده؟

  • نویسنده موضوع mahdieh83
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 134
  • بازدیدها 3,542
  • کاربران تگ شده هیچ

mahdieh83

کاربر نیمه فعال
کاربر نیمه فعال
تاریخ ثبت‌نام
12/8/18
ارسالی‌ها
479
پسندها
4,872
امتیازها
23,673
سطح
0
 
  • نویسنده موضوع
  • #1
دیگه معلومه چی باید بگین
هر چی توضیح بیشترباشه بهتره
 
امضا : mahdieh83

YGNeae

کاربر ویژه
کاربر خبره
تاریخ ثبت‌نام
14/6/18
ارسالی‌ها
6,231
پسندها
43,065
امتیازها
0
مدال‌ها
31
سطح
39
 
  • #2
یه بار آهن ربا رو روی بخاری چسبوندم بعدشم به صورت خواهرم نزدیک کردم و اونم کلی جیغ زد و اهن ربا کاملا چسبید به صورتش! ولی خداروشکر ردش نموند
خیلی بچه بودم اون موقع البته

ولی جز بچگی زیاد بدجنسی نکردم تا الان
 
امضا : YGNeae

mehrabi83

کاربر فعال
کاربر فعال
تاریخ ثبت‌نام
27/11/17
ارسالی‌ها
1,198
پسندها
67,275
امتیازها
80,673
مدال‌ها
27
سطح
43
 
  • #3
خیلی کارا کردم ولی فکرمیکنم بدترینش این بود که با دست چپ زدم تو گوش یه نفر اونم توی جمع@_@
 
امضا : mehrabi83

Maede Shams

مدیر ارشد بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
11/8/18
ارسالی‌ها
4,874
پسندها
97,374
امتیازها
95,555
مدال‌ها
48
سطح
43
 
  • #4
یکی از پسرای نچسب و[با عرضِ معذرت،خر]فامیل،رو توی جمع ضایع کردم.خیلی رو مخم بود منم جلوی جمع آتویی ک ازش داشتم و گفتم...از اون موقع مثِ چی ازم میترسه
 
امضا : Maede Shams

sahel_sorkh

کاربر برتر
کاربر برتر
تاریخ ثبت‌نام
16/6/18
ارسالی‌ها
1,163
پسندها
5,669
امتیازها
25,673
مدال‌ها
16
سطح
12
 
  • #5
تو خیابون جلو یه گله پسر واسه دوستم زیر لنگی گرفتم اونم با کله افتاد زمین و پسرا کلی مسخرش کردن
 

ĐiẽHard

کاربر نیمه فعال
کاربر نیمه فعال
تاریخ ثبت‌نام
10/10/18
ارسالی‌ها
206
پسندها
19,410
امتیازها
60,573
مدال‌ها
2
سطح
0
 
  • محروم
  • #6
گفتم عکستو پخش میکنم خخ فک کنم غش کرد ولی پخش نکردما
 
امضا : ĐiẽHard

sahel_sorkh

کاربر برتر
کاربر برتر
تاریخ ثبت‌نام
16/6/18
ارسالی‌ها
1,163
پسندها
5,669
امتیازها
25,673
مدال‌ها
16
سطح
12
 
  • #7
یه کار دیگه هم کردم یه بار اسم یه دختریو تو گوشی پسرعموم دیدم به زنش گفتم زنش هم یه هفته رفت خونه ی مامانش
 

ムℓɨ_ρσtter

کاربر سایت
رفیق جدید انجمن
تاریخ ثبت‌نام
22/9/18
ارسالی‌ها
82
پسندها
4,510
امتیازها
21,133
مدال‌ها
1
سطح
0
 
  • محروم
  • #8
تو اردوی مشهد تو حسینه همه خوابیده بودن چن نفر بیدار بودیم داشتیم حکم میزدیم همینجوری بازی میکردیم که یه سوسک اومده بود تو حسینه،داشت پرواز میکرد بعد،نشست یجا یکی از بچه ها گرفتش بخندیم بعد منم حس کرمم گل کرد بهش گفتم رضا بیا سوسک بگیریم بندازیم دهن امیرحسین حاجی چشتون روز بد نبینه امیرم یجورایی وسواس داشت ماهم انداختیم در دهنشم همیشه موقع خواب بازه بعد دره دهنشو بستیم (سوسک زنده بودا خخخ)به ده ثانیه نکشید از خواب بیدار شد دهنشو واز کرد سوسکه پرید بیرون،اگر بدونین چجور دادی زد که کل حسینیه بیدار شدن و فکنم نیم ساعت داشت دنبالمون میدویید فقط و فوش میداد خخخ و ما چارتا،تا اخر اون سال از همه ی اردوها محروم شدیم،اگر بدونین بدبخت خداشاهده داشت۴ساعت دقیقا از ساعت ۱.۳۰شب که کرم ریختیم تا...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : ムℓɨ_ρσtter

sahel_sorkh

کاربر برتر
کاربر برتر
تاریخ ثبت‌نام
16/6/18
ارسالی‌ها
1,163
پسندها
5,669
امتیازها
25,673
مدال‌ها
16
سطح
12
 
  • #9
خخخخخ باز
تو اردوی مشهد تو حسینه همه خوابیده بودن چن نفر بیدار بودیم داشتیم حکم میزدیم همینجوری بازی میکردیم که یه سوسک اومده بود تو حسینه،داشت پرواز میکرد بعد،نشست یجا یکی از بچه ها گرفتش بخندیم بعد منم حس کرمم گل کرد بهش گفتم رضا بیا سوسک بگیریم بندازیم دهن امیرحسین حاجی چشتون روز بد نبینه امیرم یجورایی وسواس داشت ماهم انداختیم در دهنشم همیشه موقع خواب بازه بعد دره دهنشو بستیم (سوسک زنده بودا خخخ)به ده ثانیه نکشید از خواب بیدار شد دهنشو واز کرد سوسکه پرید بیرون،اگر بدونین چجور دادی زد که کل حسینیه بیدار شدن و فکنم نیم ساعت داشت دنبالمون میدویید فقط و فوش میداد خخخ و ما چارتا،تا اخر اون سال از همه ی اردوها محروم شدیم،اگر بدونین بدبخت...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

mehrabi83

کاربر فعال
کاربر فعال
تاریخ ثبت‌نام
27/11/17
ارسالی‌ها
1,198
پسندها
67,275
امتیازها
80,673
مدال‌ها
27
سطح
43
 
  • #10
تو اردوی مشهد تو حسینه همه خوابیده بودن چن نفر بیدار بودیم داشتیم حکم میزدیم همینجوری بازی میکردیم که یه سوسک اومده بود تو حسینه،داشت پرواز میکرد بعد،نشست یجا یکی از بچه ها گرفتش بخندیم بعد منم حس کرمم گل کرد بهش گفتم رضا بیا سوسک بگیریم بندازیم دهن امیرحسین حاجی چشتون روز بد نبینه امیرم یجورایی وسواس داشت ماهم انداختیم در دهنشم همیشه موقع خواب بازه بعد دره دهنشو بستیم (سوسک زنده بودا خخخ)به ده ثانیه نکشید از خواب بیدار شد دهنشو واز کرد سوسکه پرید بیرون،اگر بدونین چجور دادی زد که کل حسینیه بیدار شدن و فکنم نیم ساعت داشت دنبالمون میدویید فقط و فوش میداد خخخ و ما چارتا،تا اخر اون سال از همه ی اردوها محروم شدیم،اگر بدونین بدبخت خداشاهده...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : mehrabi83
عقب
بالا